پس از آنکه خداوند به حضرت موسى اعلام کرد: تو رهبر ملت و پیامبر ما هستى اوّلین چیزى که از خدا خواست سعه ی صدر، روح بزرگ و صبر و استقامت و حوصله بود: «رب اشرح لى صدرى»(1) خدایا! سینهاى گشاده به من مرحمت فرما.
راستى! چه قدرتى مىتواند در برابر سیل تهمتها و ناسزاها و تمسخرها و توهینها و کارشکنىها و توقّعات نابجا، استقامت کند جز با امداد غیبى خداوند متعال. آرى، آن کشتى که این بار سنگین را حمل مىکند، کشتى صبر است.
قرآن مىفرماید:
«و ما یأتیهم من رسول الّا کانوا به یستهزون»(2) هیچ پیامبرى براى مردم نیامد مگر آنکه او را مسخره کردند.
«کذلک ما اتى الذین من قبلهم من رسول الا قالوا ساحر او مجنون»(3) هیچ پیامبرى براى مردم نیامد مگر اینکه به او نسبت سحر یا جنون دادند.
به پیامبر عزیز ما حتى نسبت شاعرى و کاهنى نیز دادند، اما به گفته ی قرآن او داراى خلق عظیم و رأفت و رحمتى خاص بود، همه ی تلخىها را تحمل مىکرد و اگر چنین نبود نمىتوانست بار سنگین رسالت را به مقصد برساند. اگر ایثارها، فداکارىها و جاذبه ی اخلاق پیامبر نبود، مردم از دور او پراکنده مىشدند: «ولو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک»(4)
گاهى که پیامبر صلى الله علیه و آله از سوى بعضى همسران خود مورد توهین قرار مىگرفت اصحاب ناراحت مىشدند و مىگفتند: این همسر بد زبان را از خانه بیرون کنید، اما پیامبر در پاسخ مىفرمود: من این نقاط ضعف را در کنار نقاط قوّت آنان مىگذارم و از توهینها مىگذرم.
پیامبر صلى الله علیه و آله براى مردم استغفار مىکرد، با آنان مشورت مىنمود، نسبت به آنها مهربان بود، براى هدایت آنان حرص مىورزید تا جایى که خداوند به او خطاب مىکند: «ما انزلنا علیک القران لتشقى»(5) ما قرآن را نفرستادیم تا این قدر خودت را به مشقّت اندازى.
و در جاى دیگر پیامبر صلى الله علیه و آله را مخاطب قرار داده، مىگوید: «فلعلک باخع نفسک»(6) گویا خودت را هلاک مىکنى به خاطر تأسف بر اینکه چرا مردم ایمان نمىآورند.
انبیا قیام دشوارى را شروع کردند و تا مرز مرگ و شهادت پیش مىرفتند. تحریک شده نبودند و تملق و مکر و حیله هم نداشتند. تعلیماتشان براى سودجویى نبود. واقع بین بودند و از هرگونه محیطزدگى،
فامیلزدگى و تأثیر فقر و غنا وترس و شکست دور بودند.
رسول خدا صلى الله علیه و آله یک روز در غار حراء به عبادت اشتغال داشت و روز دیگر بالاى کوه صفا مردم را به سوى خدا دعوت مىکرد و روزى در جنگ شمشیر مىکشید و زمانى در ساختن مسجد قبا سنگ و گل حمل مىنمود و زمانى هم مکه را فتح کرد، تمام این فراز و نشیبها، نه در فکر او و نه در انتخابش و نه در گفتارش هیچ گونه اثرى بجاى نگذاشت و پیوسته به دنبال همان واقعیّت و حقیقتى بود که با تمام وجود خویش دریافته بود، و مأمور ابلاغ آن شده بود.
1) سوره طه، آیه 25.
2) سوره حجر، آیه 11.
3) سوره ذاریات، آیه 53.
4) سوره آل عمران، آیه 159.
5) سوره طه، آیه 2.
6) سوره کهف، آیه 6.