جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بى‏اعتنایى به نداى انبیا موجب بدبختى است‏ (1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حضرت موسى علیه السلام بنى‏اسرائیل را از زیر شکنجه‏هاى فرعون نجات داد و در این راه هرگونه سختى را به خود هموار نمود، ولى هنگامى که براى مدتى کوتاه رهبرى امت را به برادرش هارون سپرد و به کوه طور رفت مردم به ارتجاع گرائیده، گوساله پرست شدند و هر چه حضرت هارون فریاد زد گوش نکردند. همین که موسى علیه السلام برگشت و امت را گوساله پرست دید به شدّت ناراحت شد و برادرش را مورد عتاب قرار داد.

هارون علیه السلام در پاسخ گفت: «ان القوم استضعفونى و کادوا یقتلوننى»(1) این بردگان آزاد شده به جاى قدردانى، مرا تضعیف کردند و (همین که خواستم جلو انحراف و گوساله پرستى آنها را بگیرم) چنان بر من یورش آوردند که نزدیک بود مرا بکشند!

آرى، در هر زمانى برخى از رهبران آسمانى با تلاش و مبارزه ی بى‏امان، آزادى و عزت را به دست

مى‏آورند و محرومان و مستضعفان دربند را نجات مى‏دهند امّا چیزى نمى‏گذرد که افرادى به بهانه‏هاى واهى در برابرش صف‏آرایى کرده، او را تضعیف و تهدید مى‏کنند و در برابر خطش خطى ایجاد مى‏کنند. راستى که تدبّر در این آیات، هم براى رهبران جامعه و هم براى امّت اسلام، هشدارى درس‏آموز است.

نمونه این استضعاف و پشت پازدن به نداى انبیا را درباره ی پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیز

مى‏بینیم، آنجا که در بستر رحلت فرمود: «قلم و کاغذ بیاورید تا مطلبى بنویسم» چگونه به حضرتش جسارت شد و درباره ی تعیین رهبر براى امت، در ماجراى غدیر از خود بى‏تفاوتى نشان دادند و نصب پیامبر را نادیده گرفته، به سراغ دیگرى رفتند. وانگهى، این جسارت‏ها در زمان عزت و قدرت اسلام و مسلمین بود. اگر بخواهیم زجرهایى را که پیامبر در اوائل کار خود و در زمان غربت مکتب دید نقل کنیم، تنها فهرست آنها به نوشتن کتابى مفصل نیاز است.


1) سوره اعراف، آیه 150.