الف: برخى، پارهاى از آیات قرآن را دستاویز قرار دادهاند و عصمت پیامبران را با آن خدشهدار مىسازند، در جمعبندى ما از آیات و روایات، داشتن مقام عصمت با هشدارها و اخطارها و عتابهایى که در قرآن آمده است هرگز منافاتى ندارد، زیرا همین عتابها مىتواند راهگشاى عصمت باشد و از برخى غلوها در مورد انبیا جلوگیرى نماید.
ب: پیامبران، نه تنها در تبلیغ که در عقاید و احکام و نه تنها در گناهان کبیره که در تمام گناهان و نه تنها در لغزشهاى عمدى که حتى در لغزشهاى خطایى و سهوى نیز باید معصوم باشند تا هیچ بهانه و دستاویزى براى دشمن و موجبى براى سلب اطمینان
دوست باقى نماند. در قرآن آمده است: «فللّه الحجة البالغة»(1) براى خداست حجت کامل و رسا.
راستى اگر پیامبر و یا امامان، معصوم نباشند، میان گفتار و اعمال آنها تناقض پیش نخواهد آمد؟ و آیا با وجود رهبر گناهکار و غیر معصوم مىتوان گفت: خداوند حجت را بر مردم تمام نموده است؟
ج: عصمت با استغفارها و نیایشهاى پیامبران منافاتى ندارد، زیرا همین که پیامبر یا امام معصوم خود را در محضر خدا مىداند و با دل و جان مىپذیرد که خدا بر فکر و دل او آگاه و ناظر است و تمام سخنان او ضبط مىشود، در حالى قرار مىگیرد که حتى از اعمالى هم که گناه نیست احساس خجالت و شرمسارى مىکند.
مثال: اگر من در خانه سرفه کنم احساس شرمندگى نمىکنم، اما همین که براى برنامه درسهایى از قرآن جلو دوربین قرار مىگیرم، حتى از یک سرفه ناراحت مىشوم و از مردم عذرخواهى مىکنم، با اینکه گناه نیست زیرا که خود را در محضر مردم مىبینم. اولیاى خدا نیز که خود را در محضر خدا مىدانند حتى از کوچکترین عمل خود چنان احساسى دارند و این است فلسفه ی استغفار و مناجات و نیایشهاى پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام.
1) سوره انعام، آیه 149.