جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

لزوم عصمت رهبر آسمانى‏ (1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مى‏توانیم دلیل لزوم عصمت را مضمون این شعر بدانیم:

هرچه بگندد نمکش مى‏زنند

واى به روزى که بگندد نمک‏

دلیل نیاز ما به رهبر معصوم، همان لغزشها و خطاها و انحراف‏هاى فکرى و عملى ماست. واى به روزى که رهبر نیز دچار لغزش شود زیرا در این صورت او نیز به رهبر معصوم دیگرى نیاز دارد و اگر او هم معصوم نباشد، به رهبر سوم نیاز است و بدین ترتیب تسلسل لازم مى‏آید و باطل است.

از سوى دیگر باید خداوند حجّت خود را بر مردم تمام کند و جایى براى بهانه باقى نگذارد و این جز در سایه ی وجود رهبران معصوم میسّر نیست.

چگونه مى‏توان مسئولیت رهبرى را بر دوش کسى گذاشت که او خود نیز از خطا و اشتباه و گناه ایمن نیست؟! مضافاً، آیا سپردن رهبرى مردم به شخصى گنهکار، توهین به مقام انسانیت نیست؟!

قرآن دعاى حضرت ابراهیم را نقل مى‏کند که عرض کرد: خدایا! مقام امامت و رهبرى را به ذرّیه من مرحمت کن. اما بى‏درنگ خداوند جواب مى‏دهد: «لاینال عهدى الظالمین»(1) هرگز این عهد و پیمان الهى و مقام امامت نصیب انسان ظالم و گنهکار نمى‏شود.

همچنین در قرآن به ما فرمان داده شده که بدون قید و شرط از رسول ‏خدا اطاعت کنیم و این دستور، خود دلیل بر عصمت آنهاست زیرا اگر انبیا دچار انحراف و گناه مى‏شدند، مى‏بایست فرمان خدا درباره ی اطاعت از رسول مشروط باشد، چنانکه فرمان پیروى از والدین با آن اهمیت، مشروط است و با صراحت به فرزندان اعلام مى‏کند که از والدین منحرف پیروى نکنید. «و ان جاهداک على ان تشرک بى مالیس لک به علم فلا تطعهما»(2) اگر پدر و مادر بکوشند تا چیزى را که در مورد آن علم ندارى با من شریک کنى اطاعت مکن.

خواننده ی عزیز! با اندکى دقت و مقایسه میان اطاعت مشروط از والدین و اطاعت بى قید و شرط از رسول مى‏توان دریافت که پیامبر در حدّى از عصمت قرار دارد که در پیروى از او نیازى به هیچ گونه قید و شرطى نیست، و به گفته ی قرآن کریم: «و ماینطق عن‏ الهوى ان هو الا وحى یوحى»(3) هرگز کلامى را از روى هوس نمى‏گوید و سخنان او جز وحى نیست.


1) سوره بقره، آیه 124.

2) سوره لقمان، آیه 15.

3) سوره نجم، آیه 3 و 4.