جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نخستین درجه ی تقوا (1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

نکته ی مهم اینکه انسان در سفر به سوی خدا، پس از گذشتن از منزل توبه، به نخستین مرتبه از مراتب تقوا می رسد. علایم وصول به این مرتبه را بهتر است از زبان امام صادق علیه السلام بشنویم.

پیرمردی نود و چهار ساله به نام عنوان اهل بصره به خدمت امام صادق علیه السلام می رسد و تقاضا می کند که از علم و دانش آن حضرت بهره مند شود. امام ابتدا برای او توضیح می دهد که علم حقیقی چیست و علم نافع و دانشی که همه ی علوم و ادراکات انسان را در جهت تکامل انسان قرار می دهد چگونه است و راه رسیدن به آن کدام است و در خاتمه تأکید می کند که انسان، پس از طی این راه و رسیدن به آن علم، تازه به نخستین مرتبه ی تقوا رسیده است. متن گفت و گوی امام صادق علیه السلام با عنوان چنین است.

پس از اینکه عنوان اجازه یافت از محضر امام استفاده کند، امام از او پرسید: خواسته ی شما چیست؟

عنوان: از خداوند مسئلت نموده ام که دل شما را به من مهربان کند و از علم شما مرا روزی فرماید. امیدوارم دعایم مستجاب شده باشد.

امام: علم حقیقی آموختنی نیست؛ همانا آن نوری است که واقع می شود در دل کسی که خداوند بخواهد او را هدایت کند. بنابراین، اگر طالب آن علمی، ابتدا در خود حقیقت عبودیت خدا را جستجو کن و علم را با به کار گرفتن آن بطلب و از خداوند نور فهم بخواه که به تو عنایت خواهد کرد.

عنوان: حقیقت بندگی خدا چیست؟

امام: حقیقت بندگی خدا سه نشانه دارد:

1- بنده ی خدا خود را مالک آنچه خداوند به او عنایت کرده نمی داند، چون بندگان ملک ندارند و مال را مال خدا می دانند و در هر جا او امر کرده مصرف می کنند.

2- اداره ی امور خود را به خدا واگذار می کند و تدبیری برای خود نمی اندیشد.

3- همه ی اوقات خود را به انجام اوامر الهی و ترک نواهی او مشغول می دارد.

ثمره ی خصلت اول این است که وقتی انسان خود را مالک آنچه خدا به او داده ندانست، صرف مال در راهی که خداوند امر فرموده بر او آسان می شود.

و نتیجه ی خصلت دوم این است که تحمل مصائب و مشکلات بر او سهل خواهد شد.

و بالأخره وقتی اوقات انسان طبق دستور خداوند مشغول شود او فرصتی برای ستیزه جویی و فخرفروشی پیدا نمی کند.

هنگامی که خداوند بنده ی خود را با این اوصاف گرامی داشت و حقیقت عبودیت برای انسان حاصل شد، برخورد با دنیا و شیطان و مردم بر او آسان می گردد و چنین شخصی دنیا را برای افزون طلبی و فخرفروشی نمی خواهد و جاه طلبی و برتری جویی او را به خواستن آنچه نزد دیگران است وا نمی دارد و ایام زندگی را بیهوده صرف نمی کند، و این نخستین مرتبه ی تقواست.(1)

وقتی انسان به حقیقت بندگی خدا رسید، به نور علم و دانشی رسیده که آموختنی نیست بلکه از طریق عمل و طی منازل توبه به آن دست یافته است، و این همان نوری است که در خطبه ی 220 نهج البلاغه با تعبیر «برق له لامع کثیر البرق» (برق پرنوری بر قلبش جهیده) از آن یاد شده است. با تابش این نور در دل، سیر به سوی خدا شتاب خاصی می یابد و سالک با کمک این روشنایی منازل تقوا را، یکی پس از دیگری، پشت سر می گذارد.


1) بحارالأنوار، جلد 1، صفحه ی 224، 225، با توضیحات کوتاهی از نگارنده.