نخستین منزل سلوک در وادی خداشناسی و اولین قدم در مسیر خودسازی، در اصطلاح اهل عرفان یقظه و در لسان حدیث اسلام نامیده می شود.
یقظه نقیض نوم، به معنای بیداری است و در مباحث عقیدتی و اخلاقی به بیداری روح و حقیقت انسان تعبیر شده است. همان طور که جسم انسان خواب و بیداری دارد، روح نیز دارای خواب و بیداری است. کسی که زنده و بیدار است ولی از جایگاه خود در هستی غافل است و نمی داند از کجا آمده و کجا هست و به کجا می رود موانع شناخت های عقلی و قلبی او را در خواب غفلت فرو برده اند.
ای خدا خواهم دلی اندرز گیر
دیده ی حق بین و جانی حق پذیر
پرده های غفلت افزون از شمار
گستریده پیش چشم اعتبار
دیده ای خواهم خدایا پرده در
تا شکافد پرده ها را سر به سر(1)
امام علی علیه السلام می فرماید:
الیقظة نور.(2)
بیداری روح روشنایی است.
الیقظة استبصار.(3)
بیداری روح بینایی است.
و تأکید می کند که:
ضادوا الغفلة بالیقظة.(4)
به وسیله ی نور یقظت با ظلمت غفلت مبارزه کنید.
چگونه می توان با نور یقظت حجاب غفلت را درید؟: با اقدام برای رفع موانع شناخت، اگر انسان گرفتار موانع شناخت نباشد وقتی به خود بنگرد نخستین سؤال او این است که: من کیستم و از کجا آمده ام و به کجا می روم؟
روزها فکر من این است و به شبها سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم؟
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم
کسی که گرفتار موانع شناخت های عقلی و قلبی نیست، خود به سادگی می تواند پاسخ اجمالی این سؤال ها را بیابد، و آن اینکه بدیهی است که او خود نمی تواند آفریدگار خود باشد و کسی هم که مانند اوست نمی تواند او را بیافریند و بدون علت هم نمی تواند وجود پیدا کند، پس او باید آفریدگاری دانا و توانا داشته باشد؛ و این همان شناخت فطری عقلی نسبت به آفریدگار جهان است. احساس نیاز انسان به کمال مطلق نیز شناخت فطری قلبی او نسبت به مبدأ متعال است. و نیز خالق بی نیاز و حکیم، قطعا از آفرینش انسان هدفی داشته، و چون بی نیاز است آن هدف جز تکامل انسان نیست و بر این مبنا، مرگ نمی تواند پایان هستی آدمی باشد بلکه مبدأ زندگی جدید انسان در موطن اصلی اوست.
انبیای الهی از طرف خداوند آمده اند تا پاسخ تفصیلی سؤال های مذکور را به
انسان ارائه نمایند، که خداوند چگونه انسان را آفرید و برنامه ی تکامل او چیست و جایگاه جاوید او چگونه است.
در کتاب منازل السائرین در تبیین نخستین گام به سوی توحید، یعنی مرتبه ی یقظت، آمده است:
قال الله عزوجل: «قل انما أعظکم بواحدة أن تقوموا لله». القومة لله هی الیقظة من سنة الغفلة و النهوض من ورطة الفترة و هی اول ما یستنیر قلب العبد بالحیاة لرؤیة نور التنبیه.
خداوند عزوجل فرماید: بگو (ای پیامبر) یک موعظه می کنم شما را که: برخیزید به سوی خدا.
برخاستن به سوی خدا، بیداری از خواب غفلت و بیرون جستن از گرداب فترت است، و آن نخستین روشنی برگرفتن دل در زندگی با دیدار و روشنایی آگاهی است.
و در ادامه ی کلام نور یقظت را چنین تفسیر می کند:
و یقظه سه چیز است:
1- نخست: نگرش دل بر نعمت، با ناامید شدن از شمارش آن و از واقف شدن بر کرانه های آن و خود را گماشتن به شناسایی منت آن و پی بردن به کوتاهی خویش در ادای حق آن.
2- دوم: مطالعه ی گناهکاری است و واقف شدن از خطر آن و آستین بر زدن برای چاره کردن آن و رهیدن از بند آن و رستگاری جستن با ستردن آن.
3- و سوم: آگاه شدن است بر شناسایی زیادت و نقصان در روزها [ی زندگانی]، وارستن از ضایع کردن آن، نظر داشتن بر غنیمت شمردن آن و چاره کردن از دست رفتن آن و بهره ور ساختن باقیمانده ی آن.(5)
1) مثنوی طاقدیس.
2) غررالحکم، شماره ی 104.
3) غررالحکم، شماره ی 176.
4) غررالحکم، شماره ی 5925.
5) منازل السائرین، ترجمه ی دکتر روان فرهادی، انتشارات مولی تهران.