عبادت نه تنها شستشوی آلودگی های جان و زنگارهای قلب و درمان بیماری های روانی است، بلکه از قساوت قلب و آلودگی انسان به فساد و بیماری های روانی پیشگیری می کند. به سخن دیگر، عبادت غذایی است که جان آدمی با تغذیه از آن به قوت و قدرتی می رسد که می تواند در برابر هوس ها و وسوسه های شیطان مقاومت کند.
درباره ی اینکه عبادت غذای روح است امام علی علیه السلام می فرماید:
مداومة الذکر قوت الأرواح مفتاح الصلاح.(1)
تداوم یاد خدا غذای جان ها و کلید خودسازی است.
و درباره ی اینکه عبادت مانع از قساوت قلب است امام رضا علیه السلام در تبیین فلسفه ی عبادت می فرماید:
لئلا یکونوا ناسین لذکره… فلو ترکوا بغیر تعبد لطال علیهم الأمد فقست قلوبهم…(2)
فلسفه ی عبادت این است که مردم خدا را فراموش نکنند… و اگر بدون مراسم عبادی مردم رها می شدند، گذشت زمان های طولانی موجب می گردید دل های آنان سخت شود…
و درباره ی اینکه عبادت از آلودگی به فساد و بیماری های روانی پیشگیری می کند امام رضا علیه السلام در بیان فلسفه ی نماز می فرماید:
… و یکون فی ذکره لربه و قیامه بین یدیه زاجرا من المعاصی و مانعا من انواع الفساد…(3)
… یکی از حکمت های نماز این است که یاد خدا و احساس حضور او از گناهان پیشگیری می کند و مانع می شود که جان انسان به انواع فسادها آلوده شود.
و بر این اساس است که در میان افراد نمازگزار کمتر می توان یافت کسی را که در دادگستری در انواع جنایات و فسادها پرونده داشته باشد، و این همان واقعیتی است که قرآن کریم به آن تصریح کرده که:
ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر. (عنکبوت: 45)
قطعا نماز از کارهای ناپسند و زشت پیشگیری می کند.
کسی که نماز می خواند و مرتکب انواع فسادها و جنایات هم می شود حتما اهل نماز نیست بلکه نماز هم یکی از جرائم اوست که برای تزویر و ریا و فریب است نه برای خدا. و این نماز نه تنها حجابی از دل بر نمی دارد بلکه حجابی هم بر دل اضافه می کند و لذا در حدیث است که خداوند به حضرت داود وحی فرمود که:
قل للظالمین لا یذکروننی، فانه حقا علی أن أذکر من ذکرنی، و ان ذکری ایاهم أن العنهم.(4)
به ستمگران بگو که یاد من نکنند، که (در سنت آفرینش) من باید کسی را که مراد یاد کرده یاد کنم، و یاد کردن من از ستمگران این است که آنها را لعنت کنم!
آنچه در پایان این بحث می توان به طور خلاصه درباره ی روش زدودن زنگارهای دل و درمان قطعی بیماری مادیگرایی- در صورتی که مزمن نشده باشد- مطرح کرد این است که درمان اساسی این بیماری جز با داروی ذکر ممکن نیست، و حقیقت ذکر معجونی است از پرهیز و عبادت.
در این باره سخنی عمیق و بسیار ارزنده و آموزنده از امام علی علیه السلام نقل شده که همه ی آنچه را گفته شد در یک جمله خلاصه کرده است:
اصل صلاح القلب اشتغاله بذکر الله.(5)
اساس درست شدن دل پر شدن آن با یاد خداست.
و آخرین نکته اینکه آنچه در این بحث گفتیم که «ذکر» داروی حجاب های قلب است و آنچه در فصل سوم از بخش دوم مبحث شناخت ذکر شد که
«موعظه» داروی زنگارهای دل است(6) و آنچه در فصل ششم از همان بخش آمده که «وحی» داروی بیماری اندیشه است، با هم منافات ندارند بلکه هر سه لفظ در بیان یک حقیقت به کار می روند.
توضیح مطلب اینکه ذکر تنها دارو برای درمان اساسی بیماری های عقلی و روحی است و این دارو تنها از طریق موعظه قابل تهیه است. و تنها موعظه ی سودمند موعظه ای است که از وحی و پیام تنها طبیب بیماری مادیگری الهام گرفته باشد.
1) غررالحکم، شماره ی 9832.
2) علل الشرایع صدوق، چاپ بیروت، صفحه ی 256.
3) علل الشرایع صدوق، چاپ بیروت، صفحه ی 317.
4) بحارالأنوار، جلد 75، صفحه ی 319.
5) غررالحکم، شماره ی 3083.
6) نگاه کنید به جلد اول، صفحه ی 293.