گفته شد که تنها پزشکی که می تواند بیماری مادیگرایی را درمان کند خداست. و انبیای الهی از طرف خداوند متعال مأموریت دارند که نسخه ی درمان مبتلایان به این بیماری را به آنان ارائه دهند و بیان کنند که در چه شرایطی خداوند آنان را درمان می کند و چگونه سلامتی آنان تداوم می یابد.
در این فصل می خواهیم نسخه ای را که انبیاء برای درمان اساسی بیماری مادیگرایی ارائه نموده اند باز کنیم و نشان دهیم که رهنمود عملی پیامبران برای رهایی از این بیماری چیست. به عبارت دیگر، مطالب این فصل درباره ی تبیین مفهوم عینی ذکر است و اینکه انسان باید چه کند تا موانع خداشناسی را برطرف سازد.
پاسخ اجمالی این سؤال یک جمله است و آن اجتناب از اموری که موجد موانع خداشناسی می شوند.
آنچه موانع خداشناسی را به وجود می آورد، هوس های نامشروع و کارهای
ناشایست در قالب های ظلم و کفر و اسراف و فسق است.(1)
کارهای ناشایسته آینه ی ادراک انسان را به بیماری قساوت و تیرگی مبتلا می کند. به گفته ی امام علی علیه السلام قساوت قلب علتی به جز کثرت گناه ندارد:
ما قست القلوب الا لکثرة الذنوب.
دلها سخت نمی شود مگر به سبب کثرت گناهان.
امام باقر علیه السلام در بیان کیفیت تیره شدن آینه ی دل به وسیله ی کارهای ناشایسته می فرماید:
وقتی انسان گناه کند در آینه ی شفاف و سفید و نورانی دل او نقطه ای سیاه پدید می آید. اگر توبه کرد آن نقطه پاک می شود و اگر به گناهان ادامه داد بر آن سیاهی افزوده می گردد تا اینکه به تدریج همه ی صفحه دل را فرا می گیرد. و وقتی همه ی دل را سیاهی فرا گرفت انسان دیگر رستگار نخواهد شد، و این همان گفته ی خداوند عز و جل است که فرموده:
کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون کلا انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون. (مطففین: 14)
چنان که پنداشته اند نیست؛ بلکه دستاوردهایشان بر دل های آنان زنگار زده است. چنان که پنداشته اند نیست؛ آنان در آن روز از پروردگارشان در حجاب اند.
امام باقر علیه السلام در این روایت با استناد به آیه ی فوق می خواهد اثبات کند که آنچه مانع خداشناسی و ارتباط انسان با خداست کردار ناشایسته ی انسان است و اگر این حجاب ضخیم شود دیگر هیچ گاه نمی توان خدا را دید.
از این سخن می توان بهره گرفت که اگر حجاب کارهای ناشایسته در همین جهان هم از جلو دیده ی دل برخیزد دل می تواند خدا را مشاهده کند.
در همین زمینه وقتی یکی از مادیگرایان معاصر امام رضا علیه السلام از آن حضرت می پرسد که چرا خدا از خلق پنهان است و خود را به آنها نشان نمی دهد، امام در پاسخ می فرماید:
ان الاحتجاب عن الخلق لکثرة ذنوبهم.(2)
در حجاب بودن خدا از خلق به سبب کثرت گناهان آنهاست.
امام زین العابدین علیه السلام نیز در دعای معروف ابوحمزه در مقام نیایش به خدا عرض می کند:
و انک لا تحتجب عن خلقک الا أن تحجبهم الأعمال دونک.(3)
خدایا، تو از خلق خود پوشیده نیستی مگر اینکه کردارهای آنان حجاب تو شوند، نه تو.
یعنی در نظام آفرینش چیزی که حجاب ذات مقدس حق باشد وجود ندارد، و اگر انسان خدا را احساس نکند قطعا مانع و حجاب از جانب خود اوست.
جمال یار ندارد حجاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
امام کاظم علیه السلام نیز می فرماید که خداوند به حضرت داوود علیه السلام وحی فرمود که:
یا داود حذر و أنذر أصحابک عن حب الشهوات فان المعلقة قلوبهم شهوات الدنیا قلوبهم محجوبة عنی.(4)
ای داود، بترسان و هشدار ده اصحاب خود را از دلبستگی به هوس ها و شهوت ها، که دل های وابسته به هوس از من محجوب اند.
هوسرانی و گناه میکربی است که قلب و جان انسان را آلوده و بیمار می کند و هیچ میکربی خطرناک تر از میکرب گناه نیست. به گفته ی امام علی علیه السلام:
لا وجع أوجع للقلوب من الذنوب.(5)
هیچ بیماری برای قلب ها دردآورتر از گناهان نیست.
وقتی قلب بیمار شد فاقد ادراک و احساس می شود، همان طور که وقتی جسم انسان بیمار است حس گرسنگی را از دست می دهد و نمی تواند طعم غذاها را آن طور که هست ادراک کند و گاه بهترین غذاها برای او نفرت انگیزترین
چیزهاست. همچنین وقتی قلب آدمی بیمار می شود نمی تواند حقایقی را که از طریق این منبع شناخت قابل ادراک است بشناسد و گاه زیباترین و شیرین ترین حقایق هستی برای دل بیمار زشت ترین و نفرت انگیزترین چیزهاست.
لذا امام صادق علیه السلام می فرماید:
حرام علی قلوبکم أن تعرف حلاوة الایمان حتی تزهد فی الدنیا.(6)
حرام است بر دل های شما چشیدن شیرینی ایمان تا آنکه در دنیا زهد ورزد.
این حرمت، حرمت تکوینی است؛ یعنی در نظام آفرینش ممکن نیست که دل بیمار از هوس، شیرینی ایمان را بچشد. همان طور که بهترین غذاها برای جسم بیمار لذتبخش نیست، قلب بیمار هم نمی تواند لذت ایمان، خدا، معنویت، نماز و عبادت را درک کند.
اگر حجاب های دل برخیزد و زنگارها از آینه ی قلب پاک شود و غبارهای شهوت بنشیند و بالأخره دل از بیماری گناه شفا یابد، انسان جلوه های ذات مقدس حق را در دل احساس می کند و شیرینی معرفت و محبت او را می چشد، و اینجاست که در مقام نیایش می گوید:
و ما أطیب طعم حبک! و ما أعذب شرب قربک!
چه خوش است طعم محبت تو! و چه گواراست شراب نزدیکی به تو!(7)
بنابراین، برای برداشتن نخستین گام در طریق سلوک به سوی خدا و تحقق یافتن مفهوم عینی ذکر، و زدودن زنگارهای قلب، اجتناب از هوسرانی و گناه ضروری است. و تا انسان این گام را برنداشته، اگر همه ی عمر را با زبان ذکر بگوید، ذاکر نیست و قدمی به خدا نزدیک نمی شود از این رو، در حدیث، مخالف با هوای نفس به عنوان راه ذکر حق و یاد خدا مطرح شده است.
شخصی به نام مجاشعی سؤال های مختلفی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می کند تا می رسد به این سؤال که:
یا رسول الله فکیف الطریق الی ذکر الحق؟
یا رسول الله، راه یاد حق چیست؟
پیامبر اکرم در پاسخ فرمود:
نسیان النفس.(8)
فراموش کردن هواهای نفسانی.
یعنی تا انسان گرفتار هوا و هوس است نمی تواند حقیقتا یاد خدا باشد، و ترک هوس و فراموش کردن نفس، راه یاد حق یا به تعبیر دیگر عین یاد حق است. قرآن کریم در این باره می فرماید:
و یهدی الیه من أناب. (رعد: 27).
به سوی او (خدا) رهنمون می شود آن که را که باز گردد.
این هدایت و رهنمونی امری علاوه بر هدایت عام الهی است که شامل همه ی مردم است. هدایت الهی در رابطه با انسان به دو گونه است:
نوع اول، هدایت عام که شامل همه ی مردم اعم از نیکوکار و بدکار است:
انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا. (انسان: 3).
ما راه را به او نشان دادیم؛ او یا سپاسگزار است یا ناسپاس.
این هدایت تنها نشان دادن راه است.
نوع دوم، هدایتی که ویژه کسانی است که از موانع شناخت اجتناب می کنند و از هوسرانی و گناه به سوی حق باز می گردند. این هدایت تنها نشان دادن راه نیست بلکه رساندن به مقصد است، ولی شرط آن تقوا و بازگشت به سوی خدا و توبه از هوسرانی و گناه است. از این رو، امام علی علیه السلام تقوا را به عنوان یگانه داروی بیماری های دل و جان مطرح می کند:
ان تقوی الله دواء داء قلوبکم و بصر عمی أفئدتکم و شفاء مرض أجسادکم و صلاح فساد صدورکم، و طهور دنس أنفسکم و جلاء غشاء أبصارکم…(9)
به راستی که تقوای خدا داروی درد قلب های شما و بینایی کوری دل های شما و شفای بیماری جسم های شما و اصلاح کننده ی فساد سینه های شما و پاک کننده ی آلودگی های جان های شما و صیقل حجاب های دیده های شماست.
تا انسان این دارو را به کار نبرد و از راه هوسرانی و گناه و ظلم و کفر و اسراف و فسق باز نگردد امکان ندارد که حجاب از دلش برخیزد و قلب او عرش خدا و تجلیگاه انوار حق گردد.
1) نگاه کنید به جلد اول درس هایی از اصول عقاید اسلامی «مبانی شناخت» صفحه ی 313، 347.
2) توحید صدوق، صفحه ی 252.
3) مفاتیح الجنان، دعا ابوحمزه ثمالی.
4) بحارالأنوار، جلد 78، صفحه ی 313.
5) بحارالأنوار، جلد 73، صفحه ی 399.
6) اصول کافی، جلد 2، صفحه ی 128.
7) بحارالأنوار، جلد 70، صفحه ی 72.
8) مناجات عارفین، منسوب به امام زین العابدین علیه السلام، به نقل از بحار، جلد 94، صفحه ی 151.
9) بحارالأنوار، جلد 70، صفحه ی 284.