یکی از رازهای مهم بلایا و مصائبی که انسان با آنها مواجه می شود زدوده شدن زنگارهایی است که در نتیجه ی طغیان هوس بر آینه ی دل نشسته و مانع درک حقایق زندگی شده است. هنگامی که تلخی ها و سختی ها به نهایت می رسد و دست انسان در باز کردن گره مشکلات از وسایل و ابزارهای مادی کوتاه می شود، عنایت و حکمت آفریدگار جهان آتش سوزان بلا را تبدیل به داروی شفابخشی می کند که بیماری دل را درمان می کند و دیده ی حقیقت بین انسان را روشن می سازد.
هنگامی که دیده ی دل بینا شد، انسان هستی را چنان که هست می بیند و خدا را پیش از هر چیز دیگر مشاهده می کند و اینجاست که مادیگرایان نیز به همان نقطه می رسند که خداپرستان رسیده اند.
امام علی علیه السلام در تفسیر کلمه ی «الله» سخنی دارد که متن آن چنین است:
هو الذی یتأله الیه عند الحوائج و الشدائد کل مخلوق عند انقطاع الرجاء من جمیع من هو دونه و تقطع الأسباب من کل من سواه…(1)
خدا کسی است که، به هنگام نیازها و سختی ها، هر آفریده ای وقتی امیدش از غیر او قطع شد و دستش از علل طبیعی کوتاه گردید به او پناهنده می شود.
نکته ی دقیق و در خور توجهی که در این سخن بدان اشاره شده، برهان تجربی وجود فطرت توحید در انسان بلکه همه ی آفریده هاست. لحظه ای که شداید و
مصائب از هر طرف انسان را احاطه می کند و همه ی راه حل ها به بن بست می رسد، دست نیرومند بلا موقتا حجاب های خداشناسی را کنار می زند و در این هنگام همه ی انسان ها، حتی آنان که با زبان خدا را انکار می کنند، ناخودآگاه خداشناس می شوند(2) و دست نیاز به سوی آن بی نیاز مطلق دراز می کنند. احساس خداشناسی همه ی انسان ها در لحظه ای که مانعی برای فعلیت این احساس نیست، بهترین دلیل تجربی در اثبات خداشناسی فطری انسان است.
این برهان، دلیل محکم و روشنی است که قرآن کریم برای معرفی خداوند متعال، به عنوان حقیقتی که انسان فطرتا او را می شناسد و خود را نیازمند او می یابد، بدان استناد کرده است؛ و سخنی که از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شد، در حقیقت، تفسیر و توضیح آیاتی است که در این زمینه وارد شده است.
این آیات را به دو دسته می توان تقسیم کرد:
دسته ی اول آیاتی که دلالت دارند بر این که طبیعت انسان به گونه ای است که وقتی در بن بست مشکلات قرار گرفت و موانع خداشناسی موقتا برطرف شد، خداشناس می شود و به او تعهد اطاعت می دهد، مانند آیه ی دوازدهم از سوره ی یونس:
و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه أو قاعدا أو قائما فلما کشفنا عنه ضره مر کأن لم یدعنا الی ضر مسه کذلک زین للمسرفین ما کانوا یعملون.
هنگامی که به انسان زیانی (و گزندی) برسد ما را، (در همه حال) در حالی که به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده است، می خواند؛ اما هنگامی که ناراحتی او را برطرف ساختیم چنان (به راه خود) می رود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود نخوانده است. این گونه برای اسرافکاران کردارشان آراسته شده است.(3)
دسته ی دوم، آیاتی که حادثه ی خاصی از مصائب زندگی و پیشامدهای ناگوار را
مطرح کرده اند که زمینه ی هشیاری انسان و آشنایی او با آفریدگار جهان شده است و در اثر این تنبه و آگاهی لحظاتی با تمام وجود خدا را یافته و دست نیاز به سوی آن بی نیاز دراز کرده و به او قول سپاسگزاری و فرمانبری داده است. در این مورد قرآن کریم بیش از هر چیز لحظات سخت و پر اضطراب گرفتاری انسان در طوفان دریا را مورد توجه قرار داده است(4) و ظاهرا این بدان جهت است که بسیاری از مخاطبان قرآن در عصر نزول آن حداقل یک بار از این طریق به توحید تجربی رسیده بوده اند.
در سوره ی یونس آیات 22 و 23، پس از ترسیم منظره ی حرکت آرام کشتی در دریا و غفلت و سرگرمی سرنشینان آن آمده است:
جائتها ریح عاصف و جائهم الموج من کل مکان وظنوا أنهم احیط بهم دعوا الله مخلصین له الدین لئن أنجیتنا من هذه لنکونن من الشاکرین فلما أنجاهم اذا هم یبغون فی الأرض بغیر الحق.
… ناگاه طوفانی سهمگین می وزد و موج های کوه پیکر از هر سو آنها را فرا می گیرد و گمان می برند که راهی برای نجات ندارند. (در این هنگام که حجاب های غفلت از دل بر می خیزد) خدا را با اخلاص می خوانند که اگر ما را از این ورطه نجات دهی سپاسگزار خواهیم بود. ولی پس از اینکه خداوند آنها را نجات می دهد (حجاب ها برمی گردد و خدا را فراموش می کنند) و به ظلم و حق کشی ادامه می دهند.(5)
امام حسن عسکری علیه السلام در حدیثی، پس از تفسیر کلمه ی «الله» به همان معنا که قبلا از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شد، برای تأیید این تفسیر می فرماید:
شخصی به خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد:
ای فرزند رسول خدا، برای من توضیح دهید که خدا چیست، چون شبهات
زیادی به من القاء شده و مرا سرگردان کرده است.
امام فرمود: تاکنون بر کشتی سوار شده ای؟
پاسخ داد: آری.
امام: تاکنون اتفاق افتاده که کشتی دچار سانحه شود، آن هم در جایی که کشتی دیگری برای نجات تو نباشد، و نجات غریق هم وجود نداشته باشد؟
– آری.
امام: آیا در آن هنگام احساس نکردی که چیزی هست که می تواند تو را از آن ورطه نجات دهد؟
– آری.
امام: آن چیزی که در آن هنگام وجود او را احساس کردی همان خداست که می تواند نجات دهد آنجا که نجات دهنده ای نیست و فریاد رسد آنجا که فریادرسی نیست.(6)
1) میزان الحکمة، جلد 3، صفحه ی 103؛ توحید صدوق، صفحه ی 231.
2) امام علی علیه السلام می فرماید: «فهو الذی تشهد له اعلام الوجود علی اقرار قلب ذی الجحود». یعنی: خدا کسی است که نشانه های وجود گواهی می دهد بر اعتراف دل کسی که با زبان او را انکار می کند.- نهج البلاغه فیض، خطبه ی 49.
3) در آیات 33 از سوره ی روم و 8 از سوره ی زمر نیز مطلق ناراحتی ها و مشکلات، به عنوان عوامل نیرومندی که موانع خداشناسی را به سرعت کنار می زنند، مطرح شده است.
4) نگاه کنید به: اعراف: 134 و 135 و انعام: 40، 41، 63، 64.
5) مضمون این آیه در آیات دیگری نیز تکرار شده است:فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین فلما نجیهم الی البر اذا هم یشرکون (عنکبوت: 65) و اذا غشیهم موج کالظلل دعوا الله مخلصین له الدین… (لقمان: 32)؛ و اذا مسکم الضر فی البحر ضل من تدعون الا ایاه… (اسراء: 67).
6) بحارالأنوار، جلد 3، صفحه ی 41.