جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

علل مادیگرایی (1)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

در بخش دوم و سوم اثبات شد که عقل برای حل معمای هستی راهی جز اعتقاد و اعتراف به آفریدگار ندارد. سراسر جهان هستی آیات و ادله ی روشن و قاطع وجود خداست. امکان ندارد که انسان به واقع جهان شناس باشد و خدانشناس. اصولا خداشناسی ریشه در سرشت آدمی دارد و انسان با فطرت خداخواهی و خداجویی آفریده شده است، و بر فرض اگر هیچ دلیلی برای اثبات وجود خدا اقامه نشود عقل نمی تواند انکار خدا را تجویز کند.

اکنون، با عنایت به آنچه گفته شد، این سؤال قابل طرح است که علل مادیگرایی چیست؟

آیا مادیگرایان عقل ندارند؟

آیا آنان با فطرت خداشناسی آفریده نشده اند؟

آیا آنان آیات و علایم روشن وجود خدا را نمی بینند؟

پاسخ این است که علل مادیگرایی موانعی است که مادیگرایان را از اعتراف به وجود خدا باز می دارد.

منکران خدا هم عقل دارند و هم فطرت خداشناسی، ولی عموم آنان گرفتار موانع شناخت های عقلی و قلبی هستند. همان طور که احساس نکردن گرسنگی در افرادی که مبتلا به بیماری های جسمی هستند دلیل بر عدم و انکار حس گرسنگی در انسان نیست، احساس نیاز نکردن به خدا در افرادی که مبتلا به بیماری های روحی هستند، نیز دلیل بر عدم و انکار حس خداشناسی و فطرت توحید نمی تواند باشد. منکران خدا نیز مانند همه ی مردم دارای فطرت خداشناسی هستند، لکن بیماری روانی مانع می شود که فطرت توحید در آنها شکوفا گردد و حس خداشناسی فعلیت یابد.

در بخش دوم از مبحث «شناخت»(1)، تحت عنوان موانع شناخت، مشروحا بیان شد که چه چیزهایی مانع شناخت های عقلی و قلبی هستند. توصیه می کنم برای آشنایی بیشتر با علل انکار وجود خدا، خوانندگان عزیز مجددا آن بحث را مطالعه کنند. در آنجا توضیح دادم که وقتی انسان به چیزی علاقه مند شود چگونه عشق دیده ی او را از دیدن معایب محبوب کور می کند و مانع از شناخت های عقلی می گردد؛ همچنین وقتی از چیزی متنفر شود چگونه تعصب و کینه دیده را از دیدن محاسن مبغوض نابینا می سازد.

در آنجا اثبات شد میکروب های که فکر و جان انسان را بیمار می کنند و مانع از شناخت های عقلی و قلبی می شوند عبارت اند از کارهای ناشایست که آینه ی عقل و قلب را تیره می کنند. این اعمال زشت تحت عناوین ظلم، کفر، اسراف و فسق خلاصه می شوند.

نکته ی درخور توجه و دقت در بررسی موانع شناخت خدا و تبیین علل انکار منکران این است که موانع خداشناسی دقیقا همان موانع عمومی شناخت های عقلی و قلبی اند. به عبارت دیگر، کارهای ناشایست در قالب های ظلم، کفر، اسراف و فسق، میکرب های خطرناکی هستند که اندیشه و روان انسان را بیمار می کنند و مانع شناخت خدا و اعتراف و ایمان به او می شوند. از این رو، قرآن کریم در

آیاتی ظلم و کفر(2) را علل اصلی انکار آیات الهی می داند. در سوره ی عنکبوت آیه ی 49 آمده است:

و ما یجحد بایاتنا الا الظالمون.

جز افراد ظالم آیات ما را انکار نمی کنند.

در سوره ی انعام آیه 33 آمده:

و لکن الظالمین بایات الله یجحدون.

ولی افراد ظالم آیات خدا را انکار می کنند.

در سوره ی عنکبوت آیه ی 47 آمده:

و ما یجحد بایاتنا الا الکافرون.

آیات ما را جز افراد کافر انکار نمی کنند.

و در سوره ی لقمان آیه ی 32 می خوانیم:

و ما یجحد بایاتنا الا کل ختار کفور.

آیات ما را جز عهدشکنان کفران پیشه انکار نمی کنند.

وقتی اندیشه و روح کسی بیمار شد نه تنها منکر حقایق ناشناخته می شود، بلکه گاه حقایق شناخته شده و متیقن را نیز، از روی تعصب و لجاجت، انکار می کند.

قرآن کریم درباره ی فرعون و هوادارانش، که با دیدن معجزات و دلایل روشن و غیرقابل انکار نبوت موسی علیه السلام واقعا باور کرده بودند که او پیامبر خداست ولی ستمگری و برتری جویی و لجاجت مانع شد که به حق اعتراف کنند، در آیه ی 14 از سوره ی نمل می فرماید:

و جحدوا بها و استیقنتها أنفسهم ظلما و علوا.

آنان آیات الهی را، از روی ستمگری و برتری طلبی، انکار کردند در صورتی که به حقانیت آن یقین داشتند.


1) جلد اول درس هایی از اصول عقاید اسلامی «مبانی شناخت» صفحه ی 275.

2) در فصل ششم از بخش دوم مبحث شناخت توضیح دادیم که ظلم و کفر و اسراف و فسق، گرچه از نظر مفهوم با هم متفاوت اند ولی در مصداق قابل تفکیک نیستند. مراجعه کنید به جلد اول، صفحه ی 354.