جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مرغ، تسبیح خوان و من خاموش! (1)

زمان مطالعه: 7 دقیقه

در نخستین آیه مورد بحث با تأکید بر این مسأله که پرواز پرندگان برخلاف وضع جاذبه زمین بر فراز آسمان‏ها آیتى از آیات خدا است؛ مى‏فرماید: «آیا آنها به پرندگانى که برفراز آسمان حرکت مى‏کنند نگاه نکردند»: أَلَمْ یَرَوْا إلىَ الطَّیْرِ مُسَخَّرْاتٍ فِى جَوِّ السَّماءِ (1)

از آنجا که طبیعت اجسام جذب شدن به سوى زمین است؛ حرکت پرندگان در بالاى هوا چیز عجیبى به نظر مى‏رسد که هرگز نباید به سادگى از آن گذشت.

مسلّماً در اینجا یک سلسله ویژگى‏ها در پرندگان است که با استفاده کردن از قوانین مختلف و پیچیده طبیعى مى‏توانند به راحتى در آسمان پرواز کنند، و بدون شک پدید آورنده این صحنه عجیب و قوانینى که سبب این پدیده شگفت‏انگیز مى‏شود قادر حکیمى است که بر اسرار علوم آگاهى دارد. بلکه‏

علوم چیزى جز قوانینى که او مقرّر داشته است نیست؛ و لذا در ادامه آیه مى‏فرماید: «هیچکس جز خدا آنها را در آسمان نگه نمى‏دارد»: ما یُمتسِکُهُنّ الّا اللهُ‏

در پایان آیه مى‏افزاید: «در این امر نشانه‏هایى است از عظمت و قدرت خداوند براى کسانى که ایمان مى‏آورند و آماده پذیرش حقند» انَّ فِى ذلِکَ لَایاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُوْنَ‏

در توضیحاتى که به خواست خداوند در پایان این آیات خواهد آمد؛ خواهیم دید که چه قوانین پیچیده‏اى باید دست به دست دهد تا پدیده‏اى بنام طیران (پرواز) به وجود آید. لذا در هر گام به نشانه تازه‏اى از نشانه‏هاى آن مبدأ بزرگ برخورد مى‏کنیم.

دوّمین آیه، از جهاتى شباهت با نخستین آیه دارد؛ ولى تفاوت‏هایى نیز در میان آن دو دیده مى‏شود. در این آیه، انسان‏ها (مخصوصاً مشرکان) را دعوت به مطالعه حالات پرندگان مى‏کند. موجوداتى که برخلاف قانون جاذبه از زمین بر مى‏خیزند، و به راحتى تمام و با سرعت، ساعت‏ها و گاهى هفته‏ها، و حتّى گاهى ماه‏ها بدون هیچگونه توقّف بر فراز این آسمان، حرکت مى‏کنند. حرکتى نرم و سریع، به گونه‏اى که پیدا است هیچگونه مشکلى در کار خود ندارند.

مى‏فرماید: «آیا آنها به پرندگانى که بر فراز آنها، بال‏هاى خود را گسترده و جمع مى‏کنند، نگاه نکردند؟! أَوَلَمْ یَرَوْا إلىَ الطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صافّاتٍ وَ یَقْبِضْنَ (2)

هیچکس جز خداوند رحمان که رحمت عام‏اش، همه موجودات را در بر گرفته؛ نمى‏تواند آنها را در آنجا نگهدارد ما یُمْسِکُهُنَّ الّا الرَّحْمانُ‏

آرى خداوند است که تمام وسائل پرواز را به آنها داده، و هم راه و رسم آن را

به آنها آموخته، و هم قوانین و نظاماتى مقرّر داشته که با استفاده از آنها، به آسانى قادر بر پرواز باشند؛ «زیرا او کسى است که از نیاز همه موجودات با خبر، و نسبت به هر چیزى بصیر و بینا است.» انَّهُ بِکُلِّ شَیى‏ءٍ بَصِیْرٌ

از ذرّات اتم گرفته تا منظومه شمسى، و منظومه‏هاى بزرگ دیگر، و از گیاهان و حیوانات ذرّه‏بینى گرفته، تا موجودات غول پیکر، همه و همه با تدبیر او به هستى خود ادامه مى‏دهند. تدبیرى که در هر مرحله، ما را با نشانه‏هاى تازه‏اى از علم و قدرت‏اش آشنا مى‏سازد؛ و هرگونه احتمال تصادف و پیدایش رهبرى نشده آنها را نفى مى‏کند، و قلب را مملّو از ایمان و عشق او مى‏سازد.

تعبیر به «صافّات» و «یَقْبِضْنَ» ممکن است اشاره به وضع پرندگان باشد که گاه بال‏هاى خود را مى‏گسترانند، و گاه جمع مى‏کنند؛ و با این دو کار قادر به پرواز مى‏شوند. این احتمال نیز وجود دارد که اشاره به دو گروه از پرندگان باشد:

پرندگانى که غالباً بال‏هایشان گسترده، و سوار بر امواج هوا هستند، و در عین حال با سرعت به هر سو مى‏روند، گوئى نیروى مرموزى آنها را به حرکت در مى‏آورد که از دید ما پنهان است، و پرندگانى که در حال پرواز مرتّباً بال مى‏زنند.

البته بعضى نیز در پرواز خود، حالتى بین این دو گروه دارند. (3)

در سومین آیه به تعبیر تازه‏اى در زمینه نشانه‏هاى توحیدى زندگى پرندگان برخورد مى‏کنیم. پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را مخاطب ساخته مى‏فرماید: «آیا ندیدى که تمام کسانى که در آسمان‏ها و زمینند تسبیح خدا مى‏گویند و او را از هر عیب و نقص منزه مى‏شمرند»؟! أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِى السَّمواتِ وَ اْلأَرْضِ «و همچنین پرندگان در حالى که برفراز آسمان بال‏هاى خویش را گسترده‏اند» وَ

الطَّیْرُ صافّاتٍ‏

پرندگانى که صف در صف بر فراز آسمان در حرکت‏اند و چنان شکوه و عظمت و زیبائى دارند که چشم هرگز از مشاهده آنها خسته نمى‏شود. در چنان صفوفى حرکت مى‏کنند و اشکال مختلف هندسى بر صفحه آسمان ترسیم مى‏نمایند که انسان در حیرت فرو مى‏رود. گاهى صدها یا هزاران پرنده به پرواز در مى‏آیند و با فرمان مرموزى مسیر خود را پیوسته تغییر مى‏دهند بى‏آنکه کمترین تصادمى با یکدیگر داشته باشند.

در ادامه آیه مى‏افزاید: «هریک از آنها نماز و تسبیح خود را مى‏دانند»! کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ و تَسْبِیْحَهُ (4)

آرى هریک از آنها در عالم خود نماز و راز و نیاز و نیایشى دارند، هریک در عالم خود تسبیح و تقدیس و ستایشى. اصولًا ذرّات وجود هریک از آنها و ساختمان اعضاى مختلف و حرکات و سکناتشان خبر از مبدأ بزرگى مى‏دهد که جامع همه کمالات و منزّه از همه نقایص است، و آنها با زبان حالشان دائماً مشغول حمد و تسبیح اویند.

بعضى معتقدند که آنها حمد و تسبیح و نماز آگاهانه دارند، و براى هر موجودى، حتى آنچه را ما جامد و بى‏روح مى‏شماریم، عقل و شعورى قائل‏اند، هر چند براى ما ناشناخته است. چنانکه در جاى دیگر مى‏خوانیم وَ إِنْ مِنْ شَى‏ءٍ الَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِنت لا تَفْقَهُوْنَ تَسْبِیْحَهُمْ: «هر موجودى تسبیح و حمد خدا مى‏گوید ولى شما نمى‏فهمید» (5)

هر کدام از این دو تفسیر صحیح باشد؛ شاهدى است بر مدّعاى ما که تمام موجودات این جهان، مخصوصاً پرندگانى که بر فراز آسمان در حرکت‏اند،

آیات و نشانه‏هاى قدرت و علم آفریدگار جهان‏اند.

در پایان آیه مى‏فرماید: «او به آنچه انجام مى‏دهند آگاه است»: وَاللهُ عَلِیْمٌ بِما یَفْعَلُوْنَ‏

او همه اعمال و همه برنامه‏ها و تمامى نیازهاى آنان را مى‏داند. در اینکه چرا در این آیه تنها روى گستردگى بال‏هاى پرندگان تکیه کرده صافّات همان گونه که قبلًا هم اشاره کردیم شاید به خاطر آن است که این حالت عجیب‏تر و حیرت‏انگیزتر است که بدون هیچگونه بال زدن بتواند با سرعت برفراز آسمان حرکت کند.

این احتمال نیز وجود دارد که اشاره به پرندگانى باشد که به صورت دسته جمعى به طرز حیرت‏انگیزى در آسمان حرکت مى‏کنند. حرکتى متشکل و منظم، و کاملًا هماهنگ، بى آنکه ظاهراً فرمانده و رهبرى داشته باشند.

در چهارمین و آخرین آیه مورد بحث، باز به نکته دیگرى از شگفتى‏هاى جهان پرندگان اشاره کرده؛ مى‏فرماید: «هیچ جنبنده‏اى در زمین و هیچ پرنده‏اى که با دو بال خود حرکت مى‏کند نیست مگر اینکه امت‏هایى امثال شما هستند» وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِى اْلأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیْرُ بِجَنا حَیْهِ الَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ‏

تعبیر به «أُمّمْ» جع «امّت»، نشان مى‏دهد که آنها نیز در عالم خود، عقل و شعورى دارند؛ و تعبیر به «امْثالُکُمْ»: «همانند شما» نیز این معنى را تأکید مى‏کند، چرا که همانندى با انسان در مسأله درک و فهم و شعور دارد؛ و این تأکید مجدّدى است بر تفسیرى که در آیه قبل آمده بود، که آنها نیز براى خود، نیایش و تسبیحى آگاهانه دارند. (6)

قرائن موجود در پرندگان، و همچنین سایر حیوانات، این معنى را تأیید مى‏کند که داراى هوش و شعوراند.

زیرا اوّلًا بسیارى از حیوانات، براى ساختن لانه و جمع‏آورى دانه و تربیت نوزادان، و مراقبت از آنها، و نیازهاى دیگر زندگى، آنچنان ماهرانه و دقیق عمل مى‏کنند که نمى‏توان باور کرد، این کار از عقل و شعور ناشى نشده است.

آنها حتى در برابر حوادثى که تجربه‏اى درباره آن ندارند؛ عکس‏العمل مناسب نشان مى‏دهند، مثلًا گوسفندى که در عمرش گرگ را ندیده، به خوبى از خطر این دشمن آگاه است و به هر وسیله‏اى که بتواند از خود در برابر او دفاع مى‏کند.

بسیارى از حیوانات را براى مقاصد مهمّى تربیت مى‏کنند، مانند کبوترهاى نامه‏رسان، و حیواناتى که براى خرید جنس به بازار فرستاده مى‏شوند، و حیوانات شکارى، و سگ‏هاى پلیس براى کشف مواد مخدّر، و تعقیب مجرمان و مانند آن، چنان تربیت مى‏شوند که گاهى بهتر و هوشیارانه‏تر از انسان‏ها انجام وظیفه مى‏کنند، حتّى امروز که وسائل کشف جرائم بسیار متنوّع شده؛ خود را از وجود این سگ‏ها بى نیاز نمى‏بینند!

مخصوصاً بعضى از حیوانات مانند: زنبوران عسل و مورچگان و موریانه‏ها، و بعضى از پرندگان مانند: پرندگان مهاجر، و بعضى از حیوانات دریا مانند: ماهیان آزاد که به هنگام تخم‏ریزى گاهى هزاران کیلومتر راه را در اعماق دریا به سوى زادگاه اصلى خویش مى‏پیماند؛ چنان زندگانى دقیق و اسرارآمیزى دارند که نمى‏توان آن را ناشى از غریزه دانست، چرا که غرائز معمولًا سرچشمه کارهاى یکنواخت است، در حالى که زندگى این حیوانات چنین نیست، و اعمال آنها نشانه‏اى از فهم و شعور نسبى آنها است.

نویسنده تفسیر روح‏المعانى مى‏گوید: «من مانعى نمى‏بینم که گفته شود حیوانات نیز براى خود نفس ناطقه و عقل و شعورى دارند. آنها نیز در مراتب ادراک همچون انسان‏ها متفاوت‏اند، ولى مسلّماً هرگز به پاى انسان نمى‏رسند.

شواهد دال بر این معنى فراوان است و در برابر این شواهد دلیل قطعى وجود

ندارد که به خاطر آن، این شواهد را توجیه و تأویل کنیم.» (7)

ظاهراً منظور او از شواهد همان اشارات یا تصریحاتى است که در داستان هدهد و سلیمان و همچنین مورچه و سلیمان در قرآن مجید آمده؛ و نیز روایاتى که در تفسیر آیه مورد بحث نقل شده که حیوانات نیز در قیامت براى خود حشر و نشر و حسابى دارند. (8)

ولى به هر حال خواه اعمال و رفتار آنها ناشى از عقل و شعور باشد یا غریزه، در بحث ما تأثیرى ندارد؛ و در هر صورت آیتى از آیات حق و نشانه‏اى از نشانه‏هاى علم و قدرت او هستند.

جالب اینکه در پایان آیه مى‏فرماید: «ما در این کتاب آسمانى چیزى را فروگذار نکردیم» (و نشانه‏هاى عظمت خدا را که در هر گوشه و کنار جهان است شرح دادیم): ما فَرَّطْنا فِى الْکِتابِ مِنْ شَى‏ءٍ (9)

«سپس همه آنها به سوى پروردگارشان جمع و محشور مى‏شوند»: ثُمَّ إلى‏ رَبِّهِمْ یُحْشَرُوْنَ‏

تعبیر به «حشر» نیز نشان مى‏دهد که آنها داراى نوعى و عقل و شعوراند.

از مجموع آیات فوق به خوبى استفاده مى‏شود که پرندگان از جهات مختلف از آیات حق‏اند و هرگز نمى‏توان این پدیده‏هاى بسیار ظریف و پیچیده و اسرارآمیز را معلول تصادف‏هاى کور یا کر یا طبیعت بى‏شعور دانست.


1) واژه «جَوّ» را بعضى به معنى فضاى دور از زمین گرفته‏اند، و بعضى به معنى هوا، اعم از اینکه نزدیک به زمین باشد یا دور. ولى آنچه در استعمالات متعارف از آن به ذهن مى‏رسد همان معنى اول است، و مناسب با آیه فوق نیز همین معنى است که مى‏تواند مایه اعجاب گردد.

2) بعضى از مفسّران گفته‏اند: «رؤیت» اگر با «الى» متعدّى شود به معنى مشاهده حسّى است؛ و اگر با «فى» متعدّى شود، به معنى مشاهده قلبى و مطالعه فکرى است. (روح‏البیان، جلد 10، صفحه 91).

3) در اینکه چرا «صافّات» به صورت اسم فاعل، و «یَقْبِضْنَ» به صورت فعل مضارع آمده است، تفسیرهایى ذکر شده که از همه بهتر این است که گفته شود، به هنگام گستردگى بال‏ها وضع پرنده یکنواخت است، در حالى که به هنگام بال زدن پیوسته این عمل تکرار مى‏شود و تناسب با فعل مضارع دارد که دلیل بر استمرار است. در تفسیر دیگرى که در کشّاف آمده و گروهى از مفسّران نیز تبعیت کرده‏اند این تفاوت به خاطر آن است که اوّلى حالت اصلى پرندگان به هنگام پرواز است و دومى حالت عارضى است؛ ولى مفهوم روشنى ندارد.

4) در اینکه ضمیر در «عَلِم» به «الله» باز مى‏گردد یا به «کلّ» در میان مفسّران گفتگو است، ولى آنچه بیشتر تناسب با وضع آیه دارد این است که ضمیر به «کل» باز گردد که در اینجا به معنى «کل واحد» است یعنى هریک از موجودات زمین و آسمان و پرندگان نماز و تسبیح خود را به خوبى مى‏دانند.

5) سوره اسراء، آیه 44.

6) مفسّران احتمالات زیادى در تفسیر شباهت آنها به انسان داده‏اند که آنچه در بالا آوردیم مناسب‏تر به نظر مى‏رسد؛ هرچند در میان این احتمالات تضادى وجود ندارد. (به تفسیر المنار، جلد 7، صفحه 392 و تفسیر قرطبى، جلد 4، 2417 مراجعه فرمائید.).

7) روح‏المعانى، جلد 7، صفحه 127.

8) مجمع‏البیان، جلد 3، صفحه 298.

9) «فَرَطّنا» از مادّه «تفریط» به معنى تقصیر در انجام کار و تضییع آن است به طورى که از دست برود. (صحاح اللّغه)- این احتمال نیز وجود دارد که منظور از عدم تفریط در این کتاب آسمانى یعنى قرآن مفهوم جامعى باشد که تمام نیازهاى انسان را شامل شود، ولى معنى بالا با توجّه به ذیل آیه، مناسب‏تر است.