جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پدیده اسرارآمیز باد و باران‏ (1)

زمان مطالعه: 10 دقیقه

در نخستین آیه مورد بحث به عنوان معرّفى ذات پاک خداوند به مسأله وزش بادها و حرکت ابرها به وسیله آنها اشاره کرده؛ مى‏فرماید: «خداوند همان کسى است که بادها را مى‏فرستد تا ابرهائى را به حرکت درآورند» اللهُ الَّذِىْ یُرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثِیْرُ سَحاباً.

سپس به گستردن ابرها بر صفحه آسمان، و متراکم ساختن آنها روى یکدیگر، و سرانجام به خروج دانه‏هاى حیات‏بخش باران از لابه‏لاى آن اشاره مى‏کند؛ و مى‏فرماید: فَیَبسُطُهُ فِى السَّماءِ کَیْفَ یَشاءُ وَ یَجْعَلُهُ کِسَفاً فَتَرى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ‏

«کِسَفْ» در اینجا به معنى قطعات متراکم ابر است که آماده نزول باران مى‏شود. «وَدْق» (بر وزن خَلْق) به ذرّات کوچک و غبار مانند آب گفته مى‏شود؛ و

بعضى آن را به معنى دانه‏هاى باران تفسیر کرده‏اند.

در پایان آیه به خوشحالى بندگان خدا بر اثر نزول باران اشاره مى‏کند: فَاذا أَصابَ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ اذا هُمْ یَسْتَبْشِرُوْنَ‏

به این ترتیب بادها نه فقط ابرها را حرکت مى‏دهند؛ بلکه آنها را در آسمان مى‏گسترانند، و سپس متراکم مى‏سازند، و همان‏ها هستند که مأموریت خنک کردن محیط اطراف ابرها و آماده نمودن آن را براى باران زائى بر عهده دارند.

بادها مانند چوپان‏هاى پر تجربه‏اى هستند که گلّه‏هاى گوسفندان را به موقع معیّن، از گرداگرد بیابان جمع آورى کرده، و در مسیر معیّن حرکت مى‏دهند، و بعد آنها را براى دوشیدن شیر آماده مى‏کنند!

نه غلظت ابرها به حدّى است که مانع خروج قطره‏هاى باران شود، و نه شدّت بادها تا آن اندازه است که مانع نزول این دانه‏هاى حیات‏بخش به سوى زمین گردد.

نه دانه‏هاى باران آنقدر کوچک است که در فضا معلّق بماند؛ و نه آنقدر درشت است که نزول آنها باعث تخریب مزارع و خانه‏ها گردد.

نزول باران نه تنها از این جهت که مایه عمران و آبادى است سبب بشارت انسان‏ها مى‏شود؛ بلکه از آنجا که هوا را تصفیه و تلطیف مى‏کند خود نشاطانگیز است.

جالب اینکه در ادامه این آیه در همان سوره روم مى‏فرماید: فَاْنْظُرْ الى‏ آثارِ رَحْمَةِ اللهِ کَیْفَ یُحْیِى اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها: «به آثار رحمت الهى بنگر که چگونه زمین مرده را زنده مى‏کند؟!»

براى درک مفهوم این آیه کافى است به عکس‏هایى که از بعضى بیابان‏ها و مزارع سرزمین آفریقا گرفته‏اند؛ که بر اثر خشکسالى‏هاى متوالى آثار مرگ بر آنها نشسته و فرشته حیات از آن رخت بربسته است بنگریم.

عجب اینکه همین امواج لطیف باد که دانه‏هاى باران به راحتى آن را سوراخ مى‏کند؛ هنگامى که مأموریت پیدا کنند درختان عظیم را از ریشه مى‏کنند؛ و

ساختمان‏ها را روى هم مى‏خوابانند؛ و انسان را با خود به آسمان مى‏برند و به نقاط دیگر پرتاب مى‏کنند!

دومین آیه نیز همین مطلب را با مختصر تفاوتى تعقیب مى‏کند. بادها را بشارتگران معرّفى کرده، و علاوه بر مسأله نزول باران به حرکت کشتى‏ها به وسیله وزش منظّم بادها نیز اشاره مى‏کند؛ و در پایان مى‏افزاید: «هدف این است که از فضل خداوند برخوردار شوید، شاید شکر او را بجا آورید»: وَلِتَبْتَعُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُوْنَ.

جمله وَلِیُذِیْقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ: «هدف آن است که شما را از رحمتش بچشاند» ممکن است اشاره به سایر منافع بادها، مانند: تلقیح اشجار، و دفع عفونت‏ها، و تصفیه هوا، و غیر آن باشد؛ همانگونه که در تفسیر المیزان نیز اشاره شده است. (1)

راستى هیچ نعمتى تا از انسان سلب نشود قدر آن معلوم نخواهد شد. اگر روزى این بادها و نسیم‏ها متوقّف گردند؛ زندگى در بهترین باغ‏ها و بوستان‏ها از زندگى در سیاهچال زندان بدتر است؛ و اگر در سلّولهاى زندان‏هاى انفرادى نسیمى بوزد ارزش فضاى باز به آن مى‏دهد.

حتى در سطح اقیانوس‏ها اگر بادها متوقّف گردد، و امواجى به وجود نیاید؛ زندگى بسیارى از جانداران دریائى به خاطر کمبود اکسیژن به خطر مى‏افتد، و دریاها به باتلاق متعفّن وحشتناکى مبدّل خواهد شد!

باز همین معنى در سوّمین آیه مورد بحث مورد توجّه قرار گرفته، با این تفاوت که بادها را پیشتازان و پیشقراولان قبل از رحمت‏اش شمرده؛ و ابرها را توصیف به «ثقال» «سنگین بارها»، جمع «ثقیل» نموده، از این نظر که ابرهاى باران‏زا از دیگر ابرها سنگین‏ترند، و در فاصله نزدیک‏ترى نسبت به زمین قرار

مى‏گیرند؛ و لذا قرآن آنها را ابر سنگین نامیده است.

«أَقَلَّتْ» از مادّه «اقْلال» به معنى حمل کردن چیزى است که نسبت به قدرت حمل کننده سبک است؛ و به اصطلاح آن را قلیل و ناچیز مى‏شمرد. وجود این تعبیر در آیه فوق نشان مى‏دهد که ابرهاى سنگین بار که گاهى میلیون‏ها تن آب را با خود حمل مى‏کنند بر دوش بادها سنگینى زیادى ندارند؛ و این قدرت نمائى خدا است.

در چهارمین آیه فرستادن بادها را براى انجام این مأموریت بزرگ یکى از آثار ذات پاک خداوند شمرده، که زمین‏هاى مرده را به وسیله آن زنده مى‏کند.

قابل توجّه اینکه در این آیه تعبیر به «تُثِیْرُ» مى‏کند؛ یعنى بادها ابرها را بر مى‏انگیزد. این تعبیر ممکن است اشاره به پیدایش ابرها به خاطر وزش بادهاى مناطق گرم بر صفحه اقیانوس‏ها باشد که سبب تولید ابرها مى‏گردد. زیرا مسأله حرکت ابرها در جمله «فسقناه» مورد توجّه قرار گرفته؛ و به این ترتیب بادها هم تأثیر عمیقى در پیدایش ابرها دارند، و هم در حرکت دادن آنها به مناطق خشک، و بردن به نقاط بالاى جو، و آماده ساختن محیط براى نزول باران.

ذکر این جمله به صورت فعل مضارع «تثیر» نیز اشاره به این عمل دائمى و مستمر ابرها است.

در پنجمین آیه مورد بحث، روى آفرینش هفت موضوع مختلف به عنوان نشانه‏هاى خداوند براى افراد اندیشمند و عاقل تکیه شده است: آفرینش آسمان، زمین، آمد و شد شب و روز، کشتى‏هایى که بر صفحه اقیانوس‏ها به سود مردم حرکت مى‏کنند، باران حیاتبخش، وزش و دگرگونى بادها، و ابرهایى که در میان زمین و آسمان معلّق‏اند.

در این آیه هم روى مسأله حرکات مختلف بادها تکیه شده و تَصْرِیْفِ الرِّیاحِ و هم ابرهایى که میان زمین و آسمان معلق‏اند وَالسَّحابِ الْمُسَخَّرِبَیْنَ‏

السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ ابرهایى که دریاهایى را در خود نگهداشته و در عین حال در میان زمین و آسمان قرار گرفته، و به راستى از بزرگترین آیات حق است.

همچنین به نزول باران حیاتبخش که هم زمین مرده را زنده مى‏کند و هم انواع جنبندگان را بر صفحه زمین به حرکت در مى‏آورد فَأَحْیا بِهِ اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیْها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ

اگر مى‏بینیم در این آیه مسأله بادها و ابرها بعد از نزول باران مطرح شده است؛ شاید براى تعلیم این نکته دقیق باشد که فایده بادها منحصر به حرکت ابرها و نزول باران نیست؛ بلکه فوائد بسیارى دارند که قبلًا به آن اشاره شد و در جمع‏بندى نیز اشاره مى‏شود.

همچنین ابرها منهاى نزول باران خود مسأله‏اى عجیب است؛ چرا که آنها دریاها آب را در دل نگهداشته، و در عین حال میان زمین و آسمان معلّق مانده است. (2)

ششمین آیه روى مسأله آب آشامیدنى انسان تکیه کرده و نکته تازه‏اى را یادآور مى‏شود؛ مى‏گوید: آیا به آبى که مى‏نوشید اندیشیده‏اید؟ آیا شما آن را از ابر نازل مى‏کنید یا ما نازل مى‏کنیم؟ و بعد مى‏افزاید: «اگر ما بخواهیم این آب گوارا و شیرین را تلخ یا شور قرار مى‏دهیم، پس چرا شکر این نعمت بزرگ را بجا نمى‏آورید»؟ لَوْنَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْلا تَشْکُرُوْنَ‏

اگر آب دریا به هنگام تبخیر دانه‏هاى کوچک املاح محلول در آن را با خود به آسمان مى‏برد، و آب‏هاى شور و تلخ از ابرها نازل مى‏شد؛ سراسر کره زمین تبدیل به شوره‏زار مى‏گشت. نه گیاهى مى‏روئید و نه درختى، و اگر انسان از تشنگى مى‏مرد نمى‏توانست جرعه‏اى از آن بنوشد.

همین موضوع که به آب‏ها فرمان داده بخار شوند؛ و به املاح موجود در آب‏

دریا فرمان داده که در جاى خود بمانند؛ چهره زندگى انسان، بلکه تمام موجودات کره زمین را به کلّى دگرگون ساخته است. آیا در تمام عمر کسى مى‏تواند شکر همین یک نعمت را بجا آورد؟!

«مُزْن» چنانکه قبلًا هم گفتیم به معنى ابرهاى باران‏زا است؛ و «اجاج» به معنى آبى است که شدیداً تلخ یا شور باشد.

در هفتمین آیه اشاره به دو موهبت بزرگ دیگر از مواهب الهى به بندگان کرده است: موهبت هدایت در ظلمات و تاریکى‏هاى صحرا و دریا، (به وسیله ستارگان) و موهبت فرستادن بادها به عنوان بشارتگرانى قبل از نزول باران رحمت‏اش که هرجا نازل مى‏شود نغمه حیات سر مى‏دهد و مایه انواع خیر و برکت است.

در پایان آیه روى این دو موضوع به عنوان سندى براى یگانگى خدا تکیه کرده، و مشرکان را مخاطب ساخته و مى‏گوید: «آیا معبود دیگرى با خدا است؟

خدا برتر است از اینکه همتائى براى او قرار مى‏دهند» أَإِلهٌ مَعَ اللهِ تَعالى‏ اللهُ عَمّا یُشْرکُوْنَ.

ذکر این دو موهبت در کنار یکدیگر شاید اشاره به این باشد که به هنگام صاف بودن هوا مى‏توانند از ستارگان در شب‏ها براى راهیابى به سوى مقصد بهره گیرند، و اگر هوا ابر باشد رحمت دیگرى به سراغ آنها مى‏آید. پس در هر دو صورت موهبت و رحمتى وجود دارد و نشانه‏اى براى معرفت ذات پاک او.

در هشتمین آیه با تعبیر جدیدى از مسأله بادها و نزول باران سخن مى‏گوید؛ مى‏فرماید: «ما بادها را براى تلقیح و بارور ساختن فرستادیم» وَأَرْسَلْنا الرِّیاحَ لَواقِحَ‏

آیا منظور تلقیح گیاهان به وسیله بادها و افشاندن گرده‏هاى گیاهان نر، بر گیاهان مادّه، و بارور نمودن میوه‏ها و دانه‏ها است که به وسیله بادها انجام‏

مى‏گیرد؟ و یا بارور ساختن قطعات ابر و به هم پیوستن آنها است.

از آنجا که در ادامه آیه مى‏فرماید فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءاً فَأَسْقَیْنا کُمُوْهُ «ما از آسمان آبى فرستادیم و شما را با آب سیراب کردیم» معنى دوّم مناسب‏تر به نظر مى‏رسد؛ هرچند استفاده هر دو معنى با هم نیز امکان دارد.

به هر حال تعبیر فوق، تعبیر بسیار جالبى است که قطعات ابر را به مادران و پدرانى تشبیه کرده که به کمک بادها و پادرمیانى آنها آمیزش مى‏کنند؛ و باردار شده، سپس وضع حمل مى‏کند، و نوزاد خود یعنى دانه‏هاى باران را بر زمین مى‏نهد!

در پایان آیه اشاره سربسته‏اى به مخازن آب‏هاى زیر زمینى که ذخائر الهى براى انسان‏ها است کرده؛ مى‏فرماید: «شما هرگز توانائى حفظ و ذخیره کردن آب باران را ندارید» وَ ما أنْتُمْ لَهُ بِخازِنِیْنَ‏

این ما هستیم که به قشرهاى زمین دستور داده‏ایم آب باران را بعد از نزول‏اش تصفیه کرده، در خود ذخیره و نگاهدارى نمایند. گاهى چاه‏ها و قنات‏هاى امروز شما از ذخائر آبى است که هزاران سال قبل در اعماق زمین براى شما ذخیره شده، بى‏آنکه آلوده و خراب شود.

گاه نیز آنها را از طریق منجمد ساختن در قلّه کوه‏ها به صورت برف و یخ ذخیره مى‏کنیم تا تدریجاً آب شوند، و شما و حیوانات شما، سرزمین‏هاى زراعتى شما را آبیارى کنند؛ و چه بسا آبى که امروز از قلّه فلان کوه سرازیر مى‏شود، ذخیره هزاران سال قبل است!

در نهمین آیه علاوه بر اشاره به نزول باران از آسمان، به مسأله پیدایش چشمه‏ها اشاره کرده؛ مى‏فرماید: «آیا ندیدى خداوند از آسمان آبى فرستاد سپس آن را به صورت چشمه‏هایى در زمین وارد نمود»؟! ألَمْ تَرَ أَنَّ اللهِ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءاً فَسَلَکَهُ یَنابِیْعَ‏

«یَنابِیْع» جمع «یَنْبوع» به معنى چشمه است؛ و در اصل از مادّه «نَبْع» به معنى جوشش آب از زمین گرفته شده است. البته پیدایش چشمه‏ها در زمین که انسان‏

را بدون نیاز به هیچ نیروى دیگرى از آب جارى بهره‏مند مى‏سازد؛ در گرو شرایط خاصّى است: نخست اینکه قشرى از زمین نفوذپذیر باشد تا آب در آن فرو رود، سپس در زیر آن قشرى نفوذناپذیر باشد که آب در آنجا متوقّف و ذخیره گردد، و نیز تفاوت سطح در میان مخازن آب و نقاط دیگر وجود داشته باشد تا آب از آنجا به نقاط دیگر جارى شود؛ و مسلّماً بدون برنامه و نقشه یک مبدأ علم و قدرت هماهنگ شدن این امور امکان‏پذیر نیست.

در ادامه آیه مى‏افزاید: «سپس خداوند با آن زراعتى مى‏رویاند که الوان مختلف دارد» ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتِلفاً ألْوانُه‏

این اختلاف الوان ممکن است اشاره به رنگ‏هاى کاملًا متفاوت گیاهان باشد؛ و یا اشاره به انواع گیاهان و گل‏هاى زینتى و داروئى و غذائى و صنعتى که در حقیقت انواع بى‏شمارى دارند.

آرى خداوند از این آب بى‏رنگ صد هزاران رنگ گل و گیاه در این گلزار مى‏رویاند؛ و به گفته شاعر:

زآب بى رنگ صد هزاران رنگ

لاله و گل نگر در این گلزار

پى برى گر به رازشان، دانى

که همین است سر این اسرار

که یکى هست و هیچ نیست جز او

«وحده لا اله الا هو»

لذا در پایان آیه مى‏فرماید: «در این جریان تذکّرى است براى صاحبان فکر و مغز» انَّ فِى ذلِکَ لَذِکْرى‏ لِاوْلِى اْلأَلْباب.

در دهمین آیه به نکته تازه دیگرى اشاره شده؛ مى‏فرماید: «ما از معصرات آب فراوانى نازل کردیم» وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءاً ثَجّاجا

«مُعْصِرات» جمع «مُعْصِر» از مادّه «عصر» به معنى فشار است؛ و «معصرات» به معنى فشار دهنده‏ها است. در اینکه منظور از این تعبیر در اینجا چیست؟

تفسیرهاى متعدّدى ذکر کرده‏اند:

بعضى آن را صفت ابرها گرفته، و آن را اشاره به سیستم خاصّى مى‏دانند که‏

به هنگام تراکم بر آنها حاکم مى‏شود؛ گوئى خود را مى‏فشارند تا باران از آنها فرو ریزد و این تعبیر را از معجزات علمى قرآن مى‏شمارند. (3)

ولى بعضى دیگر آن را صفت بادها گرفته، و اشاره به طوفان‏ها و گردبادهائى مى‏دانند که در ایجاد باران‏هاى رگبارى تأثیر عمیقى دارد. (توجّه داشته باشید «اعصار» به معنى گردباد است.)

آنها مى‏گویند: هنگامى که گرد بادهاى شدید بر سطح دریاها و اقیانوس‏ها بوزد؛ بخارات سطح اقیانوس را با خود به بالا مى‏برد، و هنگامى که به نقاط بالاى جوّ که بسیار سرد است،- و به همین دلیل قدرت اشباع بخار در آن کم است- مى‏برد، رگبارهاى شدیدى تولید مى‏کند؛ و با توجّه به اینکه «ثَجّاج» صیغه مبالغه، و از مادّه «ثَجّ» (بر وزن حج) به معنى فرو ریختن آب به صورت پى در پى و فراوان است تناسب زیادى با اینگونه رگبارها دارد. (4)

بعضى نیز آن را اشاره به ابرهایى مى‏دانند که توأم با گردباد و طوفان است. (5) این طوفان‏ها ابرها را به سوى بالا مى‏رانند؛ و به مناطق سرد جوّى هدایت مى‏کنند، و در آنجا تبدیل به قطرات باران مى‏شود، و چون این کار سریع انجام گیرد تولید رگبار شدید و «ماء ثجاج» مى‏کند؛ و اینکه اینگونه رگبارها را بیشتر در فصل بهار مى‏بینیم شاید به همین دلیل است که اینگونه گردباد و طوفان در این فصل بیشتر است.

در ادامه این آیات مى‏افزاید: «هدف این است که به وسیله آن، دانه‏ها و گیاهان فراوان و باغ‏هاى پر درخت برویانیم» لِنُخْرِجَ بِهِ حَبّاً وَ نَباتاً وَ جَنّاتٍ أَلْفافاً

این تعبیر تمام انواع گیاهان، و دانه‏هاى گیاهى، و درختان میوه را در بر مى‏گیرد.

در یازدهمین آیه بعد از بیان آنچه در آیات قبل گذشت- خداوند کسى است که بادها را به عنوان بشارتگرانى قبل از نزول رحمت‏اش فرستاده- چنین آمده است که: «ما از آسمان آبى پاک و پاک کننده نازل کردیم» وَ أنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءاً طَهُوْراً.

و این نکته تازه‏اى است که در این آیه روى آن تکیه شده است.

«طهور» صیغه مبالغه از «طهارت» و پاکى است که هم پاک بودن آب را مى‏رساند و هم پاک کننده بودن آن را؛ و به راستى اگر آب خاصّیت پاک کننده نداشت در یک روز تمام زندگى ما و جسم و جان ما آلوده مى‏شد. حقیقت این سخن را وقتى درک مى‏کنیم که در نقطه‏اى گرفتار شویم که آب براى شستشو نباشد، نه تهیه غذا ممکن است، نه پاکیزگى بدن، نه نشاط و طراوتى خواهیم داشت، و نه صحّت و سلامت. درست است که آب میکروب‏ها را نمى‏کشد؛ ولى چون حلّال بسیار خوبى است؛ انواع میکروب‏ها را در خود حل کرده و مى‏برد، و به همین جهت عامل مؤثّرى براى سلامت و تندرستى است، و از این گذشته روح انسان را هم از آلودگى‏ها به وسیله وضو و غسل پاک مى‏کند.

لذا بى جهت نیست که در آیه بعد از آن آمده است لِنُحِیْىَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً:

«هدف آن است که به وسیله آن سرزمین مرده را زنده کنیم»

در دوازدهمین و آخرین آیه مورد بحث باز به نکته تازه‏اى برخورد مى‏کنیم که خداوند، آب‏ها را به سرزمین‏هاى «جرز» یعنى خشک و بى‏آب و علف مى‏راند؛ مى‏فرماید: «آیا آنها ندیدند که ما آب را به سوى زمین خشکى که گیاهى از آن نمى‏روید مى‏رانیم»؟! أَوَلَمْ یَرَوْا انّا نَسُوْقُ الْماءَ الَى اْلأَرْضِ الْجُرُزِ

«و به وسیله آن زراعتى را مى‏رویانیم که همه چهار پایانش از آن مى‏خورند و هم خودشان فَنُخْرِجُ بِهِ زَرَعاً تَأْکُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ خودشان از دانه‏هاى غذایى مى‏خورند، و چهار پایانشان از کاه و برگ و ریشه‏ها.

از کلمات ارباب لغت استفاده مى‏شود که «جُرُز» (بر وزن شتر) در اصل از مادّه «جَرَز» (بر وزن مَرضَ) گرفته شده و به معنى انقطاع است. (انقطاع آب، گیاه، خرمى و طراوت) و لذا «ناقه جُرُوْز» به شترى مى‏گویند: که همه چیز را مى‏خورد و منقطع مى‏کند، و «رجل جروز» به کسى مى‏گویند: که تمام آنچه را که در سفره است مى‏خورد و آن را به کلّى خالى مى‏کند! (6)

در پایان آیه براى دعوت و مطالعه دقیق این نعمت‏هاى بزرگ الهى و نشانه‏هاى توحید مى‏فرماید: «آیا آنها نمى‏بینند» أَفَلا یُبْصِرُوْنَ‏

در اینکه چرا در آیه فوق «انعام» (چهار پایان) بر انسان مقدّم شده است؟

بعضى از مفسّران گفته‏اند: به خاطر آن است که گیاه به مجرد اینکه از زمین مى‏روید قابل استفاده براى چهارپایان است. بعلاوه چهارپایان فقط از گیاهان تغذیه مى‏کنند در حالى که انسان غذاهاى دیگرى نیز دارد. (7)


1) المیزان، جلد 16، صفحه 209.

2) باید توجّه داشت که ابرها همان بخارات متراکم است؛ هنگامى که روى زمین افتاده باشد، عرب به آن «ضباب» (بر وزن سراب) یعنى مه مى‏گوید؛ و هنگامى که در آسمان بالا مى‏رود به آن «سحاب، وغیم و غمام» مى‏گویند. (المیزان، جلد 1، صفحه 411).

3) به کتاب باد و باران، صفحه 126 مراجعه شود.

4) اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى، صفحه 67.

5) تفسیر کبیر فخررازى، جلد 31، صفحه 8 این معنى را به عنوان یکى از تفسیرهاى آیه ذکرکرده است.

6) التحقیق فى کلمات القرآن الکریم و مصباح اللّغه.

7) تفسیر فخررازى، جلد 25، صفحه 187.