«ریاح»- این واژه ده بار در قرآن مجید تکرار شده که نه مرتبه آن اشاره به بادهایى است که ابرها را به حرکت در مىآورد و آماده نزول باران مىکند.
«ریاح»- اصلًا جمع «ریح» است که به معنى هواى متحرّک مىباشد، و اصل آن «روح» است، و غالباً آن را مؤنث لفظى مىدانند؛ و جالب اینکه در آیات مربوط به حرکت ابرها و نزول باران در قرآن مجید همواره به صورت جمع به کار رفته است. بعضى دلیلاش را این مىدانند که بادها اگر به صورت دسته جمعى حرکت کنند ابرها را در آسمان مىگسترانند و باران خیز و پر برکتاند، ولى هنگامى که به صورت یک واحد حرکت کند ممکن است عقیم و بىفایده، یا حتى زیانبار باشد، و لذا دعا نیز آمده است «اللهم اجعله ریاحاً و لا تجعلها ریحا!»: «خداوندا آن را بادهائى قرار ده نه یک باد!» (1)
راغب در مفردات مىگوید: در تمام مواردى که خداوند لفظ «ریح» را به صورت مفرد (در قرآن) ذکر فرموده است حکایت از عذاب مىکند؛ و هرجا به صورت جمع ذکر شده حکایت از رحمت!
این گفته راغب در مورد «ریاح» به صورت جمعى صحیح است؛ ولى در مورد «ریح» به صورت مفرد عمومیت ندارد. چرا که «ریح» در قرآن به صورت مفرد در مورد نعمت نیز به کار رفته است؛ مانند: حَتّى اذا کُنْتُمْ فى الْفُلْکِ وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیْحٍ طَیِّبَةٍ وَ فَرِحُوابِها: «تا زمانى که در کشتى قرار مىگیرید و باد خوب و موافق آنها را (به سوى مقصد) حرکت مىدهد، و خوشحال
مىشوند» (2)
در مورد حضرت سلیمان علیه السلام نیز مىخوانیم: وَلِسُلَیْمانَ الرِّیْحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ: «ما باد را مسخر سلیمان ساختیم که صبحگاهان مسر یک ماه را مىپیمود، و عصر گاهان نیز مسیر یک ماه را» (3)
«تَصْرِیْفِ الرِّیاحِ»: به معنى منتقل کردن بادها از حالى به حالى است (از شمالى به جنوبى، و از جنوبى به شمالى و …) از مادّه «صرف» (بر وزن حرف) به معنى بازگرداندن چیزى از حالتى به حالت دیگر یا تبدیل آن به شىء دیگر است. (4)
این تعبیر ممکن است اشاره به آن باشد که اگر بادها همیشه از یک سو بوزند ممکن است رطوبتها و ابرهاى برخاسته از دریاها را تنها به یک سمت برانند؛ امّا دگرگون شدن و تغییر بادها سبب مىشود که ابرها از هر نقطه به نقطه دیگر حرکت کنند و غالب سرزمینهاى خشک حداکثر بهره را از باران بگیرند.
از این گذشته چنانکه خواهیم گفت، فایده بادها منحصر به حرکت ابرها نیست؛ بلکه منافع فراوان دیگرى دارد که در تفسیر آیات به خواست خدا به آن اشاره مىشود. (5)
«سَحابُ» از مادّه «سَحْب» (بر وزن محو) در اصل به معنى کشیدن است؛ و از آنجا که ابرها به وسیله بادها کشیده مىشوند، و یا ابرها آبها را به هر سو مىکشند؛ نام «سحاب» بر آنها گذارده شده است. این واژه گاه به معنى سایه و ظلمت و تاریکى از باب تشبیه به کار مىرود.
جالب اینکه در بعضى از آیات فوق تعبیر به «سقناه» از مادّه «سوق» به معنى راندن، شده است. این تعبیر به خاطر این به کار رفته است که خداوند آن را به سوى معیّنى با شتاب مىراند. (هر چند در طبیعت سحاب حرکت افتاده است.)
«مُزْن» (بر وزن حُزن) به معنى ابرهاى روشن است؛ و بعضى آن را به معنى ابرهاى بارانزا تفسیر کردهاند. (6)
به همین جهت هنگامى که هلال از لابهلاى ابرها نمایان مىشود «ابْنُ مُزْنَة» (فرزند ابر!) به آن گفته مىشود؛ و «مازن» تعبیرى است که در مورد مورچههاى سفید به کار مىرود.
«بُشرْ» (بر وزن عُشر) به گفته مصباح اللّغة از «بَشَر» (بر وزن سَفَر) به معنى شادى و فرح گرفته شده است. (7)
و اینکه قرآن بادها را «بُشر» و گاه «مُبَشِّراتٍ» نامیده؛ به خاطر آن است که غالباً بشارتگر نزول باران حیاتبخشاند.
1) مجمع البحرین، ماده «ریح».
2) سوره یونس، آیه 22.
3) سوره سبأ، آیه 12.
4) مجمعالبحرین و مفردات راغب.
5) عرب بادها را به چهار نوع تقسیم مىکند: (شمال) که از نقطه شمال مىوزد و (جنوب) که از نقطه جنوب حرکت مىکند و (صبا) که از شرق مىوزد و (دبور) که از نقطه مغرب مىوزد.
6) مفردات راغب و لسان العرب، مادّه «مزن».
7) «بشُرْ» اسم مصدر است؛ که به معنى اسم فاعل (بشارت دهنده) نیز مىآید.