جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح مفردات‏ (5)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

«ریاح»- این واژه ده بار در قرآن مجید تکرار شده که نه مرتبه آن اشاره به بادهایى است که ابرها را به حرکت در مى‏آورد و آماده نزول باران مى‏کند.

«ریاح»- اصلًا جمع «ریح» است که به معنى هواى متحرّک مى‏باشد، و اصل آن «روح» است، و غالباً آن را مؤنث لفظى مى‏دانند؛ و جالب اینکه در آیات مربوط به حرکت ابرها و نزول باران در قرآن مجید همواره به صورت جمع به کار رفته است. بعضى دلیل‏اش را این مى‏دانند که بادها اگر به صورت دسته جمعى حرکت کنند ابرها را در آسمان مى‏گسترانند و باران خیز و پر برکت‏اند، ولى هنگامى که به صورت یک واحد حرکت کند ممکن است عقیم و بى‏فایده، یا حتى زیانبار باشد، و لذا دعا نیز آمده است «اللهم اجعله ریاحاً و لا تجعلها ریحا!»: «خداوندا آن را بادهائى قرار ده نه یک باد!» (1)

راغب در مفردات مى‏گوید: در تمام مواردى که خداوند لفظ «ریح» را به صورت مفرد (در قرآن) ذکر فرموده است حکایت از عذاب مى‏کند؛ و هرجا به صورت جمع ذکر شده حکایت از رحمت!

این گفته راغب در مورد «ریاح» به صورت جمعى صحیح است؛ ولى در مورد «ریح» به صورت مفرد عمومیت ندارد. چرا که «ریح» در قرآن به صورت مفرد در مورد نعمت نیز به کار رفته است؛ مانند: حَتّى‏ اذا کُنْتُمْ فى الْفُلْکِ وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیْحٍ طَیِّبَةٍ وَ فَرِحُوابِها: «تا زمانى که در کشتى قرار مى‏گیرید و باد خوب و موافق آنها را (به سوى مقصد) حرکت مى‏دهد، و خوشحال‏

مى‏شوند» (2)

در مورد حضرت سلیمان علیه السلام نیز مى‏خوانیم: وَلِسُلَیْمانَ الرِّیْحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ: «ما باد را مسخر سلیمان ساختیم که صبحگاهان مسر یک ماه را مى‏پیمود، و عصر گاهان نیز مسیر یک ماه را» (3)

«تَصْرِیْفِ الرِّیاحِ»: به معنى منتقل کردن بادها از حالى به حالى است (از شمالى به جنوبى، و از جنوبى به شمالى و …) از مادّه «صرف» (بر وزن حرف) به معنى بازگرداندن چیزى از حالتى به حالت دیگر یا تبدیل آن به شى‏ء دیگر است. (4)

این تعبیر ممکن است اشاره به آن باشد که اگر بادها همیشه از یک سو بوزند ممکن است رطوبت‏ها و ابرهاى برخاسته از دریاها را تنها به یک سمت برانند؛ امّا دگرگون شدن و تغییر بادها سبب مى‏شود که ابرها از هر نقطه به نقطه دیگر حرکت کنند و غالب سرزمین‏هاى خشک حداکثر بهره را از باران بگیرند.

از این گذشته چنانکه خواهیم گفت، فایده بادها منحصر به حرکت ابرها نیست؛ بلکه منافع فراوان دیگرى دارد که در تفسیر آیات به خواست خدا به آن اشاره مى‏شود. (5)

«سَحابُ» از مادّه «سَحْب» (بر وزن محو) در اصل به معنى کشیدن است؛ و از آنجا که ابرها به وسیله بادها کشیده مى‏شوند، و یا ابرها آب‏ها را به هر سو مى‏کشند؛ نام «سحاب» بر آنها گذارده شده است. این واژه گاه به معنى سایه و ظلمت و تاریکى از باب تشبیه به کار مى‏رود.

جالب اینکه در بعضى از آیات فوق تعبیر به «سقناه» از مادّه «سوق» به معنى راندن، شده است. این تعبیر به خاطر این به کار رفته است که خداوند آن را به سوى معیّنى با شتاب مى‏راند. (هر چند در طبیعت سحاب حرکت افتاده است.)

«مُزْن» (بر وزن حُزن) به معنى ابرهاى روشن است؛ و بعضى آن را به معنى ابرهاى باران‏زا تفسیر کرده‏اند. (6)

به همین جهت هنگامى که هلال از لابه‏لاى ابرها نمایان مى‏شود «ابْنُ مُزْنَة» (فرزند ابر!) به آن گفته مى‏شود؛ و «مازن» تعبیرى است که در مورد مورچه‏هاى سفید به کار مى‏رود.

«بُشرْ» (بر وزن عُشر) به گفته مصباح اللّغة از «بَشَر» (بر وزن سَفَر) به معنى شادى و فرح گرفته شده است. (7)

و اینکه قرآن بادها را «بُشر» و گاه «مُبَشِّراتٍ» نامیده؛ به خاطر آن است که غالباً بشارتگر نزول باران حیات‏بخش‏اند.


1) مجمع البحرین، ماده «ریح».

2) سوره یونس، آیه 22.

3) سوره سبأ، آیه 12.

4) مجمع‏البحرین و مفردات راغب.

5) عرب بادها را به چهار نوع تقسیم مى‏کند: (شمال) که از نقطه شمال مى‏وزد و (جنوب) که از نقطه جنوب حرکت مى‏کند و (صبا) که از شرق مى‏وزد و (دبور) که از نقطه مغرب مى‏وزد.

6) مفردات راغب و لسان العرب، مادّه «مزن».

7) «بشُرْ» اسم مصدر است؛ که به معنى اسم فاعل (بشارت دهنده) نیز مى‏آید.