بحث روح از آن گستردهتر و دامنهدارتر است که بتوان تمام ابعاد آن را در این گفتار فشرده بیان کرد؛ و اگر هم بخواهیم عنان قلم را رها کنیم از بحث تفسیرى خارج خواهیم شد، لذا براى توضیح بیشتر مىتوانید به کتب فلسفى و کلامى و روائى مراجعه کنید. در تفسیر نمونه نیز بحثهاى فراوانى در این
زمینه آمده، در تفسیر المیزان، جلد 1، ذیل آیه وَ لا تَقُوْلُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فى سَبِیْلِ اللهِ امْواتٌ (1) نیز بحثهاى مشروح و مبسوطى دیده مىشود.
مرحوم علامه مجلسى، 17 دلیل عقلى و نقلى براى اثبات این مطلب که حقیقت انسان فقط این جسم نیست اقامه کرده است. (2)
همچنین همان کتاب از قول محقّق کاشانى 14 قول درباره حقیقت روح ذکر مىکند. (3)
این بحث را با حدیث جالبى از امیرمؤمنان على علیه السلام پایان مىدهیم.
در روایتى از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «الرُّوْحُ فى الجَسَدِ کَالْمَعْنى فى الَّلفْظِ»: «روح در بدن آدمى همچون معنى در لفظ است». (4) یکى از دانشمندان به نام صفدى مىگوید: من مثالى درباره روح از این مثال زیباتر و گویاتر ندیدم. آرى روح همچون معنى است و جسم همچون لفظ است!
1) سوره بقره، آیه 154.
2) بحارالانوار، جلد 58، صفحه 6 تا 10.
3) بحار الانوار، جلد 58، صفحه 75.
4) سفینة البحار، جلد 1، صفحه 537، ماده «روح».