جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قواى ظاهر و باطن روح‏ (1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

قدما براى روح آدمى پنج قوه ظاهر، و پنج قوه باطن شمرده‏اند. قواى ظاهر:

حس بینایى، شنوایى، بویایى، چشایى، و لامسه است که دریچه‏هاى روح انسان به عالم محسوسات، و رابطه میان آن گوهر مجرد و جهان مادّه است.

هریک از این قوا خود جهانى گسترده و اسرارآمیز است، و ابزارهاى آنها که همان چشم و گوش و زبان و غدّه‏هاى بینى و اعصاب پراکنده در سرتاسر پوست بدن مى‏باشد؛ هریک آیتى از آیات خدا است و دنیائى از علم و حکمت را در خود جاى داده است.

قواى باطن را فلاسفه پیشین نیز پنج قوه شمرده‏اند:

1- حس مشترک‏

2- خیال که حافظه حس مشترک محسوب مى‏شود.

3- قوّه واهمه که مفاهیمى همچون دوستى و دشمنى را ادراک مى‏کند.

4- قوّه حافظه که ادراکات واهمه را در خود حفظ مى‏کند.

5- قوّه متخیّله که مفاهیم و صورت‏هاى جزئیه خزانه خیال و حافظه را مورد تصرّف قرار مى‏دهد و صورت‏هاى دلخواه را که در خارج وجود ندارد ترسیم مى‏کند.

هریک از این قواى پنجگانه نیز براى خود عالمى است اسرارآمیز.

ولى دانشمندان و فلاسفه امروز قواى ظاهر را به پنج قوّه معروف محدود مى‏کنند و قواى باطن را بیش از پنج قوّه‏اى که ذکر شد، مى‏دانند. آنها براى نفس انسان قواى فراوانى قائل‏اند و روح آدمى را خزانه عجیبى مى‏دانند که نیروهاى بسیار متنوّع و ذوق‏ها و استعدادها و ادراکات بى‏شمارى دارد که افراد انسان در آن متفاوت‏اند.

روانشناسى و روانکاوى امروز به نواحى مرموز و تاریک روح انسانى نیز پنجه افکنده و از جمله جهان تازه و اسرارآمیزى بنام ضمیر مخفى یا وجدان ناخودآگاه را کشف کرده و شگفتى‏هاى بیشترى از این موجود مرموز را در معرض دید انسان‏ها قرار داده است.