جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عالم اسرارآمیز جنین‏ (1)

زمان مطالعه: 5 دقیقه

همانگونه که اشاره شد؛ قرآن مجید کراراً روى مسأله مراحل تکامل جنین در رحم مادر تکیه کرده و همه انسان‏ها را به مطالعه دقیق آن دعوت مى‏کند، و آن را یکى از طرق وصول به معرفة الله، و همچنین یکى از طرق اثبات امکان معاد مى‏شمرد.

نخستین آیات مورد بحث به قرینه آخرین جمله آن: فَتَبارَکَ اللهُ احْسَنُ الْخالِقِیْنَ: «جاوید و پر برکت است خدائى که بهترین خالق‏ها است» ناظر به مسأله خداشناسى است؛ هرچند آیات بعد در همین سوره مؤمنون نشان مى‏دهد که توجّهى به مسأله معاد نیز دارد، و به این ترتیب مبدأ و معاد هر دو در آن نهفته است.

نخست به آفرینش انسان از عصاره گِل، و سپس از نطفه‏اى که در قرارگاه مطمئن رحم جاى مى‏گیرد اشاره مى‏کند؛ و بعد از ذکر این دو مرحله، به ذکر پنج مرحله دیگر که مجموعاً هفت مرحله را تشکیل مى‏دهد؛ مى‏پردازد:

1- مرحله «علقه» که نطفه تبدیل به خون بسته‏اى مى‏شود که عروق فراوان در آن وجود دارد.

2- مرحله «مضغه» که این خون لخته شده به شکل قطعه گوشتى در مى‏آید.

3- مرحله «عظام» که سلّول‏هاى گوشتى همگى تبدیل به سلّول‏هاى استخوانى مى‏شود.

4- مرحله پوشش استخوان‏ها با گوشت فرا مى‏رسد که عضلات سرتاسر

استخوان‏ها را فرا مى‏گیرد ثُمَّ کَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً

5- در اینجا لحن قرآن عوض مى‏شود و خبر از تحوّل و آفرینش مهم و جدیدى درباره جنین مى‏دهد؛ و به صورت یک تعبیر سر بسته و اسرارآمیز مى‏گوید: «سپس آفرینش تازه‏اى به آن دادیم» ثَمَّ أَنْشَأناهُ خَلْقاً اخَرَ

هنگامى که این مراحل هفت‏گانه پایان مى‏یابد؛ با جمله: فَتَبَارَکَ اللهُ احْسَنُ الخالِقِیْنَ زیباترین توصیف را درباره این خلقت عجیب مى‏کند؛ جمله‏اى که در هیچ آیه دیگر قرآن و درباره آفرینش هیچ موجودى به کار نرفته است.

آفرین بر این خلقت، و آفرین بر این قدرت نمائى و آفرین بر آن خالق بزرگ!

در اینکه منظور از این جمله سربسته (آفرینش جدید) چیست؟! مفسّران تفسیرهاى گوناگونى ذکر کرده‏اند.

آنچه از همه نزدیک‏تر و مناسب‏تر به نظر مى‏رسد همان رسیدن جنین به مرحله حیات انسانى است که حسّ و حرکت در آن پیدا مى‏شود، و به جنبش در مى‏آید، و گام به جهان حیوانات و انسان‏ها مى‏گذارد. قرآن از این جهش بزرگ و عجیب تعبیر به «انشاء» کرده است؛ اشاره به راهى طولانى است که انسان آن را در مدت کوتاهى طى مى‏کند.

در حدیثى از امام باقر علیه السلام مى‏خوانیم که در تفسیر جمله: ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فرمود: «هُوَ نَفْخُ الرُّوْحِ فِیْهِ»: «منظور دمیدن روح در او است.» (1)

درست است که جنین از همان لحظه اول موجودى است زنده، ولى تا مدّتى در شکم مادر هیچ حسّ و حرکتى ندارد؛ و در حقیقت بیشتر شبیه به یک گیاه است تا حیوان یا انسان. ولى بعد از گذشتن چند ماه روح انسانى در او زنده مى‏شود، و به همین دلیل در روایات اسلامى آمده است که جنین قبل از آنکه به این مرحله برسد هرگز دیه کامل ندارد. اما وقتى به این مرحله رسید دیه آن دیه کامل یک انسان خواهد بود. (2)

تعبیر به «احسن الخالقین» «بهترین خالق‏ها» با اینکه خالقى غیر از خدا وجود ندارد؛ از این نظر است که واژه «خلق» تنها به معنى ایجاد بعد از عدم نیست؛ بلکه در معانى دیگرى مانند: اندازه‏گیرى و صنعت و دادن اشکال جدید به اشیاء موجود جهان نیز اطلاق مى‏شود؛ و مسلّم است که انسان مى‏تواند با نیروى خداداد تغییرات زیادى در مواد مختلف این جهان ایجاد کند. از آهن و فولاد، ابزارها، یا کارخانه‏اى بسازد، یا از مصالح ساختمانى بناى باشکوهى با اندازه‏گیرى‏هاى مختلف احداث نماید.

بنابراین خلق کردن مفهوم وسیعى دارد که این امور را در بر مى‏گیرد؛ و لذا قرآن مجید از قول حضرت مسیح علیه السلام چنین نقل مى‏کند: انِّى أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الْطِّیْنِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَانْفُخُ فِیْهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِاذْنِ اللهِ: «من از گل چیزى به شکل پرنده خلق مى‏کنم، سپس در آن مى‏دمم، و به فرمان خدا پرنده‏اى مى‏شود.» (3)

البته خالق حقیقى یعنى آن کس که مادّه و صورت را ایجاد مى‏کند، و تمام قدرت‏ها و خواصّ اشیاء به او باز مى‏گردد، فقط خدا است؛ و کار خالق‏هاى دیگر که خالق‏هاى مجازى هستند همان تغییر شکل دادن و مونتاژ کردن مواد است.

دوّمین آیه مورد بحث، نخست به مرحله آغاز پیدایش انسان، یعنى آن زمان که قطره آب ناچیزى به نام منى بود، اشاره کرده؛ و بعد از آن فقط مرحله علقه را از مراحل تطوّر جنین بیان مى‏دارد، و مراحل دیگر را تحت عنوان فَخَلَقَ فَسَوّى‏ «خداوند آفرید و نظام بخشید» که تعبیر بسیار جامعى است ذکر مى‏کند، و مخصوصاً روى تولّد جنس مذکّر و مؤنث که یکى از پیچیده‏ترین پدیده‏هاى مربوط به جنین‏شناسى است تکیه مى‏کند فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ اْلأُنْثَى‏

«سَوَّى» از ماده «تَسْوِیة» به معنى صاف کردن و نظام بخشیدن است. بعضى آن‏

را اشاره به آفرینش روح مى‏دانند که در آیه قبل به شکل دیگرى بیان شده بود.

بعضى نیز «خلق» را اشاره به آفرینش روح، و جمله «سوّى» را اشاره به تنظیم و تعدیل اعضاء پیکر آدمى مى‏شمرند؛ و بعضى دیگر آن را به تعدیل و تکمیل تفسیر کرده‏اند.

ولى ظاهر این است که تعبیرات آیه چنان جامع و وسیع است که هرگونه آفرینش و تنظیم و تعدیل و تکاملى را که روى علقه تا هنگام وضع حمل، انجام مى‏گیرد؛ شامل مى‏شود. (4)

راغب در کتاب مفردات مى‏گوید: «تسویه» در جایى گفته مى‏شود که چیزى را از افراط و تفریط، از نظر اندازه‏گیرى و کیفیّت، حفظ کند.

در سومین آیه روى نکته تازه دیگرى تکیه کرده و بعد از اشاره به آفرینش انسان از نطفه مى‏فرماید: کار او به جائى مى‏رسد که خَصِیْمٌ مُبِیْن (جدال کننده آشکار) مى‏شود.

براى این تعبیر، تفسیرهاى متعدّدى شده است: گاه گفته‏اند اشاره به دو مرحله ضعف و قوّت انسان است که یک روز نطفه ناچیزى بود و روز دیگر آنچنان قوى و نیرومند مى‏گردد که به پرخاشگرى برمى‏خیزد در برابر همه‏کس حتى در برابر الله!

گاه گفته‏اند: اشاره به قوّه ناطقه و فهم و شعور انسان است که این نطفه ناچیز کارش به جائى مى‏رسد که نه فقط سخن مى‏گوید؛ بلکه به استدلال‏ها و منطق‏هاى گوناگون و نیروى عقل مجهّز مى‏گردد، و مى‏دانیم پدیده نطق و بیان و منطق و استدلال از مهمترین پدیده‏هاى وجود انسان است.

گاه گفته مى‏شود این تعبیر اشاره به تنازع عجیبى است که میان سلّول‏هاى نر (اسپرماتوزئید) براى تسلّط و ترکیب با سلّول مادّه (اوول) واقع مى‏شود. زیرا هنگامى که نطفه نر وارد رحم مى‏شود هزاران هزار اسپرم با سرعت زیاد به‏

حرکت در مى‏آیند تا به نطفه مادّه رسند، و با آن ترکیب شوند.

اولین اسپرم که به آن مى‏رسد و در آن نفوذ مى‏کند، راه را بر بقیّه مى‏بندد؛ زیرا قشر مقاومى اطراف (اوول) را فرا مى‏گیرد و از نفوذ بقیّه مانع مى‏شود، و به این ترتیب در این مبارزه عجیب بقیّه شکست خورده و جذب خون مى‏شوند، و لذا قرآن مجید بعد از ذکر مرحله نطفه به مسأله «خصیم مبین» بودن آن اشاره کرده است. (5)

در آیه چهارم نیز اشاره به خلقت از خاک، و سپس نطفه، و بعد مرحله تسویه و نظام‏بندى شده؛ و در آیه پنجم که آخرین آیه است علاوه بر این به مرحله تولّد و خروج جنین از شکم مادر به صورت طفل نوزادى اشاره مى‏کند ثُمَّ یُخْرِجُکُمت طِفْلًا

چنانکه مى‏دانیم یک از مهم‏ترین شگفتى‏هاى جنین، پایان دوران آن بااست.

چه عواملى سبب مى‏شود که در لحظه معیّن فرمان خروج به جنین داده شود و او را از شکل عادى- در حالى عادى سرجنین به طرف بالا است و صورتش به پشت مادر- دگرگون سازد و سر او را به پائین بفرستد تا تولاد و را آسان سازد؟!

نخست کیسه آبى که جنین در آن شناور است پاره مى‏شود! آب‏ها خارج مى‏گردد و جنین به تنهایى آماده ورود به دنیا مى‏شود!

درد شدیدى مادر را فرا مى‏گیرد؛ تمام عضلات شکم و پشت و پهلوى مادر روى جنین فشار مى‏آورند، و او را به خارج هدایت مى‏کنند. فعل و انفعالات شیمیائى و تغییرات فیزیکى که در بدن به هنگام تولّد صورت مى‏گیرد به قدرى عجیب و شگفت‏انگیز است که همه حکایت از این دارد که علم و قدرت بى‏پایانى این برنامه ریزى را براى چنان هدف مهمى انجام داده است.

به این ترتیب از مجموع آیات فوق، به خوبى استفاده مى‏شود که نظام پیچیده و بسیار شگفت‏انگیز تطوّرات جنین، یکى از آیات و نشانه‏هاى مهمّى است که از وجود علم و قدرت بى‏پایان پدید آورنده آن خبر مى‏دهد؛ و از سوى‏

دیگر توانائى او را بر مسأله معاد و زندگى پس از مرگ روشن مى‏سازد؛ چرا که جنین، هر زمان زندگى تازه و معادى نو به خود مى‏گیرد، و بنابراین تطوّرات مزبور، هم دلیلى است بر توحید و هم معاد.


1) تفسیر نور الثقلین، جلد 3، صفحه 541، حدیث 56 و 57.

2) تفسیر نورالثقلین، جلد 2، صفحه 541، حدیث 56 و 57.

3) سوره آل‏عمران، آیه 49.

4) تفسیر قرطبى، روح‏المعانى، فى ضلال القرآن، المیزان و فخررازى ذیل آیه مورد بحث.

5) اعجاز قرآن از نظر علوم روز، صفحه 27.