جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح مفردات (1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

«بَشَرْ» در اصل از «بَشَرَة» به معنى ظاهر پوست انسان است؛ ولى از مقائیس اللُّغه استفاده مى‏شود که ریشه آن ظاهر شدن چیزى با حسن و جمال است، لذا حالت «بُشْر» (بر وزن یُسر) به معنى فرح و انبساط است؛ و از آنجا که این حالت مخصوص انسان است، واژه «بشر» اسم براى نوع انسان شده است. (1) این واژه بر مرد و زن، و مفرد و تثنیه و جمع، اطلاق مى‏شود. (2)

«سُلالَة» (بر وزن عُصاره) به معنى چیزى است که از دیگران گرفته شده باشد؛ و خلاصه و عصاره آن محسوب مى‏شود و در اصل از «سَلَّ» (بر وزن حل) به معنى کشیدن و بر کندن توأم با ملایمت است؛ و در مورد کشیدن شمشیر از غلاف نیز به کار مى‏رود. سپس به اشیائى که عصاره و خالص چیزى است گفته شده است؛ (3) و اینکه در آیات فوق مى‏خوانیم خداوند انسان را از سلاله‏اى از گل آفرید، یعنى از عصاره تصفیه شده آن؛ و بعضى گفته‏اند منظور از

آن این است که آدم از عصاره تمام خاک‏هاى روى زمین آفریده شده- و به همین دلیل آثار همه را در وجود خود خلاصه کرده است- و اطلاق «سلیل» بر فرزند به خاطر آن است که از عصاره وجود پدر و مادر حاصل مى‏شود.

«نُطْفَه» در اصل به معنى آب صاف است؛ و بعضى از اهل لغت آن را به معنى آب کم گرفته‏اند؛ و از آنجا که آبى که مبدأ پیدایش انسان است هم قلیل است و هم تصفیه شده و عصاره تمام بدن، این واژه بر آن اطلاق شده است. به مایعات جارى نیز «ناطِفْ» گفته مى‏شود.

«أَمْشاجْ» جمع «مَشْج» (بر وزن نسج) به معنى شى‏ء مخلوط است و بعضى آن را جمع «مشیج» دانسته‏اند، و از آنجا که به هنگام انعقاد نطفه انسان، آب مرد و زن با یکدیگر ترکیب مى‏شود؛ این واژه بر آن اطلاق شده است.

در لسان العرب آمده است که این مادّه در اصل به معنى دو رنگ مختلف است که به هم آمیخته شود. (سپس به اشیاء مختلفى که به هم آمیخته مى‏شود اطلاق شده است.)

آفرینش انسان از «امشاج» مى‏تواند اشاره به مواد مختلفى باشد که نطفه از آن ترکیب شده؛ و یا استعدادهاى گوناگونى که از طریق عامل وراثت و غیر آن در نطفه جمع مى‏شود، و یا اشاره به همه این اختلاطها است.


1) مقائیس الّلغه، لسان العرب و التحقیق فى کلمات القرآن الحکیم.

2) لسان العرب و مجمع البحرین.

3) مفردات راغب، مجمع البحرین، و لسان العرب.