جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فرضیه جنسى‏ (1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

اما بیایید و بشنوید از آقاى فروید، که مى‏خواهد پلى میان پیدایش مذهب و غریزه جنسى بزند و این را مولود آن بداند!

او سعى دارد این موضوع را در فرضیه خود درباره قبیله موهوم پیوند دهد

– در این قبیله خیالى، پدر، زنان بسیارى داشت، و فرزندان جوان در محرومیّت به سر مى‏بردند؛ سرانجام قیام کردند پدر را کشتند و گوشت او را خوردند، و بعد پشیمان شدند، و با صرف‏نظر کردن از زنان قبیله عمل خود را انکار و تقبیح نمودند- و از اینجا یک ممنوعیت (و به گفته او تابو) در میان آنها پیدا شد (ممنوعیت ازدواج با محارم).

او مى‏افزاید: در میان قبائل وحشى امروز چیزى بنام توتم، وجود دارد که مانند پدر یا سلف اعضاى قبیله، و محافظ و ولى نعمت آنها است.

آنها به توتم، احترام مى‏گذارند و تصوّر مى‏کنند که باید خود را شبیه او کنند.

(این اعتقاد به توتم، نیز از همان اعتقاد به قبیله موهوم سرچشمه مى‏گیرد.)

فروید معتقد است که اعتقاد به تابو و توتم، سرچشمه‏اى براى پیدایش عقائد مذهبى است که طبق آنچه در بالا گفته شد ارتباطى با مسئله جنسى دارد! (1)

ولى گذشته از اینکه فرضیه جنسى فروید بر پایه یک افسانه (افسانه قبیله موهوم) بنا شده؛ تحلیل‏هاى خود او نیز شباهت زیادى به افسانه‏ها و اسطوره‏ها دارد؛ و از اینجا سرچشمه مى‏گیرد که او روح و جسم انسان را که داراى ابعاد مختلف و تمایلات گوناگون است تنها از یک زاویه، و به صورت یک بعدى دیده است.

درست است که انسان داراى غریزه جنسى است؛ ولى مسلّماً تمام وجود انسان در غریزه جنسى خلاصه نمى‏شود. جسم او تحت تأثیر غرائز مختلفى است، و روح او تمایلات عالى گوناگونى دارد. یک بعد نگرى بلائى است که نه تنها فروید به آن گرفتار بود، سوسیالیست‏ها هم که وجود انسان را در بعد اقتصادى خلاصه مى‏کردند به گونه دیگرى به آن گرفتار هستند، و هر دو در شناخت انسان سخت در اشتباه‏اند.

خوب بود فروید به جاى تکیه بر موهومات، این واقعیّت را مى‏نگریست که‏

انسان از آغاز تا به امروز نظامى را بر این جهان پهناور و بر وجود خودش حکم‏فرما مى‏دیده که با علل طبیعى فاقد عقل و دانش قابل تفسیر نبوده است؛ و همین سرچشمه پیدایش اعتقاد به خدا شده است، چرا مطلبى به این روشنى را رها مى‏کنند و به بیراهه مى‏روند؟!


1) اقتباس از کتاب فروید و فرویدیسم.