جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

2- وحى‏ (1)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

از امتیازات انبیا این است که بر آنها وحى نازل مى‏شود و آنان بدین وسیله با خداوند ارتباط پیدا کرده، پیام الهى را دریافت مى‏کنند.

قرآن درباره پیامبران پیشین، خطاب به پیامبر اسلام مى فرماید: «و ما ارسلنا قبلک الا رجالا نوحى الیهم»(1) و ما قبل از تو نفرستادیم جز مردانى که به آنها وحى مى‏شد.

پیرامون وحى سؤالاتى وجود دارد که به دو مورد آن مى‏پردازیم:

سؤال: آیا وحى یک نوع نبوغ بشرى نیست؟

پاسخ: بعضى که نمى‏خواهند ارتباط با عالم دیگر را بپذیرند، در مسائلى از قبیل وحى و امثال آن دست و پا مى‏زنند تا بلکه براى آن یک توجیه مادّى و طبیعى بیابند.

در اینجا یادى از رهبر انقلاب کنیم که درباره ی «کَسروى» مى‏فرمود: «او چون‏

نمى‏توانست خودش را بالا برد، انبیا را پائین مى‏آورد تا به آنها برسد.»

اگر شما بخش صفات انبیا را مطالعه کنید، پى خواهید برد که ده‏ها فرق میان نوابغ و انبیا موجود است.

مسأله ی اخلاص، عصمت از شک و سهو و خطا و هر نوع گناه، آگاهى از غیب، راز و نیاز و نیایش با خداوند و عبادت‏هاى خالصانه و همه چیز را از خدا دانستن، از مسائلى است که در هیچ نابغه‏اى نیست. زیرا که نوابغ، هم اشتباه مى‏کنند و هم از گناه معصوم نیستند و هم از غیب بى‏خبرند و هم از نیایش‏هاى عارفانه با خداوند دورند و تمام آنچه را که دارند از خدا نمى‏دانند. مگر ما نوابغ دیگرى نداریم؛ چرا آنها مثل قرآن را نیاوردند و نمى‏توانند بیاورند؟

سؤال: چرا به ما وحى نمى‏شود؟

پاسخ: هر رادیویى همه ی موج‏ها و صداها را نمى‏گیرد. صفاى باطن و اخلاص و پاکى و تقوا و ده‏ها شرط دیگر لازم است. باید دل آماده ی گرفتن الهام و وحى باشد. وحى که جاى خود دارد، حتى شناخت صحیح مطالب نیز تنها سزاوار قلب‏هاى سالم و افراد باتقوا و مؤمنان راستین است.

در قرآن مى‏خوانیم: «یا ایّها الّذین آمنوا اتّقوا اللّه و آمنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نوراً تمشون به»(2) اى مؤمنان! تقوا پیشه کنید و به خدا و پیامبرش ایمان آورید تا هم به شما دو سهم از رحمت خود مرحمت کند و هم براى شما نورى قرار دهد تا بتوانید در پرتو آن راه حق را شناخته و تنها در آن خط حرکت کنید.

از این آیه مى‏فهمیم که حتى روشن بینى و نور هم به هر کسى داده نمى‏شود تا چه رسد به وحى و ارتباط مستقیم با خداى متعال.

در سوره انفال مى‏خوانیم: «ان تتّقوا اللّه یجعل لکم فرقانا»(3) اگر تقوا پیشه کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید، خداوند به شما روشن‏بینى خاصى مى‏دهد تا در

سایه آن بتوانید حق را از باطل بشناسید.

انسان در مسیر زندگى خود به شناخت حق از باطل و خیر از شر و نیک از بد و دوست از دشمن و عوامل سعادت از شقاوت نیاز شدیدى دارد و عقل انسان براى این شناخت آمادگى دارد، امّا همیشه غبارهایى از حرص و طمع و شهوت و خودبینى و حسد و عشق‏هاى افراطى به مال و زن و فرزند و جاه و مقام، جلو عقل آدمى را مى‏گیرد و قدرت شناخت صحیح را از او سلب مى‏کند. اینجاست که اگر باران تقوا این غبار را برطرف نماید عقل مى‏تواند واقعیّات را آنچنان که هست بشناسد.

حقیقت سرایى است آراسته

هوا و هوس گرد برخاسته‏

نبینى ز هر جا که برخاست گرد

نبیند نظر گرچه بیناست مرد

و حافظ مى‏گوید:

جمال یار ندارد نقاب و پرده ولى

غبار ره بنشان تا نظر توانى کرد

اگر در جامعه‏اى روزنامه‏ها، رادیو، تلویزیون و تبلیغات بر اساس هوا و هوس این و آن اداره شود شرایطى پیدا مى‏شود که مردم گیج و متحیر مى‏شوند و نمى‏توانند تشخیص دهند که حق با چه کسى است. اما اگر تعصب و عناد و هوس کنار گذاشته شود و وسائل ارتباط جمعى، بلندگوى خودخواهان نباشد و جوسازى‏هاى نادرست کنار گذاشته شود و مردم را به حال خود بگذارند و تحریک نکنند، خود جامعه مى‏تواند به بسیارى از حقایق دست یابد و بسیارى از باطل‏ها را بشناسد.

در سوره بقره مى‏خوانیم: «واتّقوا اللّه و یعلّمکم اللّه»(4) تقوا پیشه کنید و خدا به شما تعلیم مى‏دهد. آرى، قلب انسان همچون آئینه است که اگر غبار آن را برطرف کنیم، نور خدا در آن جلوه مى‏کند. شناخت و معرفت هم دل پاک و روحیه ی سالم مى‏خواهد تا چه رسد به وحى که عالى‏ترین مقام است.

قرآن کریم پیامبر صلى الله علیه و آله را مخاطب قرار داده، مى‏فرماید: «ولو تقوّل علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطّعنا منه الوتین»(5) اگر به ما چیزى را به ناحق نسبت دهى،… رگ حیاتت را قطع مى‏کنیم.


1) سوره انبیاء، آیه 7.

2) سوره حدید، آیه 28.

3) سوره انفال، آیه 29.

4) سوره بقره، آیه 282.

5) سوره حاقّه، آیات 44 تا 46.