کشتن نفس اماره و خود حیوانی از دو راه و به دو نحو میسر است:
1- راه ریاضت.
2- راه محبت.
راه اول راه متصوفه ی اسلامی و راه دوم راه اسلام ناب است. نفس کشی از طریق اول کاری بس خطرناک است، زیرا گاه دوست به جای دشمن هدف قرار می گیرد و به عوض اینکه نفس اماره کشته شود انسانیت قربانی می گردد. ولی در نفس کشی از طریق محبت و عشق به خدا، علاوه بر همه ی مزایایی که در کتب اخلاق و عرفان برای آن ذکر شده، خطر نابود شدن انسانیت به جای نفس اماره نیست. لذا خاندان رسالت، که آشناترین اشخاص پس از پیامبر اکرم (ص) به اسلام واقعی هستند و آشنا شدن با اسلام ناب جز از طریق آنان میسر نیست، برای مبارزه ی اساسی با گناهان راه محبت را توصیه کرده اند. در مناجات شعبانیه که همه ی اوصیای پیامبر اسلام در ماه شعبان از آن بهره می گرفته اند آمده است:
الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت أیقظتنی لمحبتک و کما أردت أن أکون کنت.
خدایا توان آن ندارم که به یارای آن نافرمانیت را ترک کنم مگر آن گاه که به نیروی محبت خود مرا بیدار کنی و چنان شوم که تو خواهی.
عرفا و شعرای اسلامی، با الهام از اسلام ناب، نقش محبت خدا را در کشتن نفس اماره و درمان بیماری های روانی و از بین بردن ریشه ی گناهان خیلی زیبا بیان کرده اند:
جلال الدین رومی:
هر که را جامه زعشقی چاک شد
او زحرص و جمله عیبی پاک شد
شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علت های ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
خواجه شمس الدین حافظ:
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی
ملا احمد نراقی:
خیمه زد چون در دلت سلطان عشق
ملک دل گردید شهرستان عشق
هم هوا زآنجا گریزد هم هوس
جز یکی آنجا نیابی هیچ کس
نی تو را باشد رضا و نی غضب
نی طرب باشد تو را و نی فرب
آنچه او خواهد همی خواهی و بس
نی هوا باشد تو را و نی هوس
بلکه خواهش از تو بگریزد چنان
کانچه تو خواهی نخواهی خواهد آن
گیرد اندر بزم اطمینان مقام
فادخلی فی جنتی آید پیام
ملامحسن فیض کاشانی:
شود شود که دلم سوی حق ربوده شود
به جذبه ای همه اخلاق من ستوده شود؟
شود شود که مصیقل شود به علم و عمل
غبار شرک زمرآت جان زدوده شود؟
شود شود که نسیمی ز کوی دوست وزد
ز روی چهره ی جان پرده ها گشوده شود؟
شود شود که برافتد حجاب ناسوتم
جمال شاهد لاهوتیم نموده شود؟
شود شود که به مفتاح عشق و دست نیاز
دری ز عالم غیبم بدل گشوده شود؟