در اینجا به این سؤال می رسیم که: چگونه می توان به یاد خود بود؟
بدیهی است که مراد از به یاد خود بودن تن پروری و خودمحوری و خودبینی نیست، بلکه غرض شناخت خود و موقعیت خویش در نظام هستی است، چه تا این شناخت تحقق نیابد حجاب غفلت دریده نمی شود و انسان از گمراهی بیرون نمی آید. به گفته ی امام علی علیه السلام:
من لم یعرف نفسه بعد عن سبل النجاة و خبط فی الضلال و الجهالات.(1)
آن که خود را نشناسد از راه نجات دور شده و در تاریکی گمراهی و نادانی ها فرو رفته است.
در پاسخ این سؤال که چگونه می توان به یاد خود بود باید گفت؛ از طریق یاد کردن خدا.
حقیقت این است که انسان جز از راه یاد خدا و جز از طریق تعالیم انبیای الهی، نمی تواند خود را بیابد و موقعیت خویش را در مجموعه ی نظام هستی بشناسد.
در این زمینه قرآن کریم تعبیر دقیق و جالبی دارد و فراموشی خدا را مبنای فراموشی خویش تفسیر می کند:
نسوا الله فأنسیهم أنفسهم. (حشر: 19)
خدا را فراموش کردند و در نتیجه خدا آنها را از یاد خودشان برد!
سنت آفرینش این است که فراموشی خدا، فراموشی خویش را به دنبال دارد و کسی که خدا را از یاد ببرد در حقیقت خود را فراموش کرده است. زیرا یاد کردن خدا سودی برای خدا ندارد، بلکه آن تماما به شخص یاد کننده می رسد. در واقع، انسان جز از طریق یاد کردن خدا نمی تواند به فلسفه ی آفرینش خود که تکامل اوست برسد.
1) غررالحکم، شماره ی 9034.