دانش کلام، مانند دیگر دانشهاى بشرى، روز نخست، از چند مسأله معدود و انگشت شمارى تجاوز نمىکرد، سپس به تدریج رو به تکامل نهاد، و به صورت علم مستقل و مدوّن درآمد، و در این میان الهیات قرآن مجید، و خطبههاى توحیدى و عرفانى امام امیر مؤمنان على علیه السّلام، بیشترین سهم را در تکامل این دانش داشته، و گروهى از محقّقان و تاریخ نگاران عقاید، على علیه السّلام را استاد و پایهگذار علم کلام در میان مسلمانان مىدانند.(1)
اگر از این سبب بگذریم، علت دیگر تکامل این علم، تلاقى ملتها و تبادل تمدنها بود، پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم امت اسلامى در پرتو توان مادى و معنوى به کشورگشایى پرداخت، و محدودیتها را در شناسایى آیین اسلام، درهم شکست، و در نتیجه تمدن ایرانى و رومى و هندى، با تمدن بزرگ اسلامى به هم آمیخت، باورهاى دیرینه ملتهاى اسلامپذیر، سؤال و احیانا اعتراض به دنبال داشت و همین کار سبب شد که استادان کلام اسلامى به طرح و تحلیل آنها بپردازند، و در ردیف مسائل کلامى قرار دهند، و در نتیجه کلام اسلامى، در مسیر رشد و تکامل قرار گیرد.
این سنت طبیعى اختصاص به علم کلام ندارد، بلکه تمام دانشهاى بشرى، خصوصا علوم انسانى از این ویژگى برخوردار است، استاد علاّمه طباطبایى در مقاله خود که آن را به مناسبت برگزارى بزرگداشت چهارصدمین سال تولد صدر المتألهین نوشته است یادآور مىشود که فلسفه به هنگام انتقال از یونان به جهان اسلام از دویست مسأله تجاوز نمىکرد، در حالى که پس از انتقال در بستر تکاملى خود، به هفتصد مسأله رسید.(2)
با توجه به این اصل، تعجب نخواهید کرد، آنچه که امروز آگاهانه یا ناآگاهانه آنرا «کلام جدید» مىخوانند جز مسائل نو ظهور در عرصه کلام نیست، و عدول از تعبیر نخست، به دومى، گذشته در این که نادرست است، حاکى از یک نوع خودباختگى، و از دست دادن اعتماد به خویش و خودباورى است.
در هر حال در این جلد، بسان جلد نخست، یک رشته مسائلى که غالبا ریشه غربى دارد، و متکلمان مسیحى روى انگیزههاى خاصى به طرح آنها پرداختهاند، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است، و ما نیز به تحلیل آنها پرداختهایم و معترفیم که نمىتوان بحث ما را درباره این مسائل، دور از کاستى دانست، بلکه «مدخل» و درآمدى است نسبت به این نوع مسائل.
به امید آن که جوانان هوشمند و فرزانه حوزه که بىتابانه این مسائل را دنبال مىکنند، به تکمیل آنها پرداخته و به سنت دیرینه علوم بار دیگر تجسم بخشند.
جعفر سبحانى
قم – مؤسسه ی امام صادق علیه السّلام
1) شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید:1 / 17.
2) یادواره ی ملاّ صدرا، ص 21.