جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پرهیز از غذای حرام و پرخوری (1)

زمان مطالعه: 4 دقیقه

دومین گام برای درمان بیماری مادیگرایی اجتناب از غذای حرام و پرخوری است. غذایی که از طریق ظلم به حقوق دیگران و از راه های نامشروع تهیه می شود یکی از مؤثرترین عوامل تیرگی دل و بیماری اندیشه ی آدمی است و در شرایطی ممکن است موجب محرومیت دائمی انسان از شناخت حقیقت گردد.

در ماجرای عاشورا، هنگامی که سپاه عمر بن سعد حلقه ی محاصره را بر امام حسین علیه السلام تنگ کرد، امام در آن وضع دشوار تصمیم گرفت که برای اتمام حجت دشمن را موعظه کند بلکه اندکی از آنان راه خطرناکی را که در پیش گرفته اند ترک کنند. پس به نزدیک آنان آمد و خواست که ساکت شوند تا صدای امام به آنان برسد. ولی آنها حاضر نبودند حتی سخن آن حضرت را بشنوند و برای جلوگیری از سخنرانی امام همهمه می کردند. امام به هر حال شروع به صحبت کرد و فرمود:

وای بر شما! چرا ساکت نمی شوید تا سخنم را بشنوید؟ که همانا من شما را به راه درست دعوت می کنم…

تا آنجا که فرمود:

و کلکم عاص لأمری غیر مستمع قولی فقد ملئت بطونکم من الحرام و طبع علی قلوبکم.(1)

همه ی شما از فرمان من سرپیچی می کنید و به سخنم گوش نمی دهید زیرا که شکمهایتان از حرام پر شده و بر دل های شما مهر خورده است.

امام علیه السلام در این سخن تصریح فرموده که غذاهایی که از راه های نامشروع و به طور مشخص از طریق خدمت به زمامدار ستمگری چون یزید تهیه و مصرف می شود موجب می گردد که انسان به بیماری غیر قابل علاج «طبع» مبتلا شود،(2) و در این صورت حتی توان شنیدن سخن حق از او سلب خواهد شد چه رسد به اعتراف به حق و عمل به آن!

نکته ی قابل توجه این است که نه تنها غذای حرام آینه دل را تیره می کند بلکه پرخوری و اسراف در غذای حلال نیز همین نتیجه را دارد، البته در مراتبی ضعیف تر. لذا امام علی علیه السلام می فرماید:

ایاکم والبطنة فانها مقساة للقلب… مفسدة للجسد.(3)

از پرخوری بپرهیزید که (برای جسم و جان زیانبار است) هم دل را به بیماری قساوت مبتلا می کند(4) و هم جسم را فاسد می سازد.

اذا ملئ القلب من المباح عمی القلب عن الصلاح.(5)

هنگامی که شکم از غذای مباح پر شد، دیده ی دل از دیدن حقایق کور می گردد.

شکمبارگی وقتی که به تدریج به صورت عادت در آمد انسان خود و فلسفه ی وجود خود را فراموش می کند. او که پیچیده ترین و ارزشمندترین پدیده ی هستی است و برای حرکت به سوی کمال مطلق و همنشینی با مبدأ متعال آفریده شده

است خود را شکم تصور می کند و فلسفه وجودش را پر کردن و خالی کردن آن! اینجاست که عادت به شکمبارگی حجابی می شد بر عقل و قلب، و به تعبیر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله زنگار قساوت بر آینه ی قلب می نشیند و نور معرفت و شناخت در دل خاموش می شود و بالأخره قلب در اثر این بیماری حیات و زندگی خود را از دست می دهد. متن سخن آن حضرت چنین است:

من تعود کثرة الطعام و الشراب قسی قلبه.(6)

آن که به پرخوری عادت کند زنگار قساوت بر دلش می نشیند.

لا تشبعوا فیطفأ نور المعرفة من قلوبکم.(7)

شکم خود را پر نکنید که نور شناخت در دل شما خاموش می شود.

لا تمیتوا القلوب بکثرة الطعام و الشراب.(8)

با پرخوری دل های خود را نمیرانید.

با مردن دل دیگر انسان نمی تواند ارتباط آفریده ها را با آفریدگار ادراک کند و به عبارت دیگر وارد عالم ملکوت آسمانها شود. به تعبیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

لا یدخل ملکوت السموات و الأرض من ملأ بطنه.(9)

کسی که شکمش را پر کند داخل ملکوت آسمان ها و زمین نخواهد شد.

متقابلا، اجتناب از پرخوری و عادت به کم خوردن موجب سلامتی جسم و جلای دیده ی جان است. پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله در این زمینه می فرماید:

من قل طعامه صح بدنه و صفی قلبه.(10)

کسی که کم بخورد بدنش سالم و دلش پاک و با صفا خواهد بود.

پرهیز از غذای حرام و پرخوری زمینه ی موفقیت انسان برای ترک سایر اموری را

که مانع شناخت های عقلی و قلبی می شوند فراهم می سازد و در اثر تداوم این ریاضت انسان به جایی می رسد که حقایق هستی را مشاهده می کند. به گفته ی امام صادق علیه السلام:

طوبی لمن طوی وجاع اولئک الذین یشبعون یوم القیامة… هم الذین یرون ملکوت السموات.(11)

خوشا به حال کسانی که جان خود را با کم خوری و گرسنگی پرورش دهند؛ آنان کسانی هستند که در روز قیامت سیر خواهند بود… و آنهایند که ملکوت آسمان ها را با دیده ی دل می بینند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در این باره می فرماید:

أجیعوا أکبادکم… و جالسوا الناس قلیلا و مع الله کثیرا لعلکم ترون الحق بقلوبکم.(12)

شکم های خود را گرسنه بدارید… و با مردم کم معاشرت کنید و با خدا زیاد باشید، شاید حق را با چشم دل ببینید.

نکته ای که در پایان این بحث توجه به آن ضروری است تبیین مقصود از روایاتی است که تأکید بر کم خوری بلکه ترغیب به گرسنگی دارند.

ممکن است برخی تصور کنند که منصور این روایات پرورش روح به شیوه ی مرتاضان هند است. لذا لازم است این مطلب کمی توضیح داده شود.


1) بحارالأنوار، جلد 45، صفحه ی 8.

2) نگاه کنید به جلد اول، صفحه ی 370.

3) غررالحکم، شماره ی 2742.

4) نگاه کنید به جلد اول، صفحه ی 362.

5) غررالحکم، شماره ی 4139.

6) مستدرک الوسایل، جلد 3، صفحه ی 80.

7) بحارالأنوار، جلد 70، صفحه ی 71؛ مکارم الاخلاق، صفحه ی 150.

8) مکارم الاخلاق، صفحه ی 150.

9) میزان الحکمة، جلد 1، صفحه ی 118؛ تنبیه الخواطر، صفحه ی 81.

10) مستدرک الوسائل، جلد 3، صفحه ی 80.

11) مستدرک الوسایل، جلد 3،صفحه ی 81.

12) مشکوة الأنوار، صفحه ی 256.