جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پاسخ به یک پرسش

زمان مطالعه: 2 دقیقه

هرگاه رستگارى فقط از آن آخرین آیین‌ها باشد لازمه آن این است که اکثریت مردم جهان در روز رستاخیز معاقب و معذب بوده، و از رحمت الهى دور باشند در حالى که رحمت حق گسترده‌تر از آن است که این همه انسانها را در آتش دوزخ

بسوزاند.

پاسخ

هرگاه آیین خاتم که گروه مستدل آن‌ را بسان آیین‌هاى پیشین، مایه ی رستگارى مى‌دانند و بسان ادیان پیشین بر اندام آن جامه حق مى‌پوشانند، بر این مطلب تصریح کند چگونه مى‌شود از یک کتاب هدایت‌گر، بخشى از آن‌ را گرفت و بخشى دیگر را به دست فراموشى سپرد قرآن به روشنى مى‌گوید، هرچه هم پیامبر سعى و کوشش کند اکثریت مردم به او ایمان نخواهند آورد: «… وَ ما أَکْثَرُ اَلنّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ» (یوسف / 103) و تکلیف کافر و مؤمن معاند روشن است.

یا باید جامه حق را از اندام این آیین خلع کرد و یا آنکه در برابر آن تسلیم شد.

ولى حقیقت این است که خود قرآن پاسخ این پرسش را به نحو روشنى داده است زیرا عذاب از آن کافران مقصر است که در عین دسترسى به حقیقت، تسلیم هوا و هوس شده و از پیروى فرمانهاى خدا سرباز زده‌اند، و امّا انسانهاى قاصر که به عللى احتمال وجود دین حقى دیگر، در ذهن آنها نقش نمى‌بندد و یا در صورت نقش بستن هیچ نوع وسیله براى تحقیق ندارند، مسلما این گروه از عذاب الهى مستثنى هستند.

در قرآن و روایات موضوعى بنام «مستضعف«(1) هست که محققان اسلامى درباره آن بحثهاى مفصلى انجام داده‌اند، این گروه که اکثریت کافران روى زمین را در برمى‌گیرد از عذاب الهى بخشوده شده، و سرنوشت مقصر را نخواهند داشت قرآن آنگاه که درباره کافران سخن مى‌گوید، یادآور مى‌شود که جایگاه آنان دوزخ و چه جایگاه بدى است سپس مستضعفان را استثنا کرده و درباره آنها چنین مى‌فرماید:

»إِلاَّ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ وَ اَلْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلاً» (نساء / 98(.

»مگر آن مردان و زنان و کودکان فرو دستى که چاره‌جویى نتوانند و راهى نیابند«.

و در آیه دیگر همین گروه را به عنوان امیدواران رحمت حق استثنا مى‌کند و مى‌فرماید:

»وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ إِمّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ اَللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (توبه / 106(.

»و عده‌اى دیگر کارشان موقوف به فرمان خداست، یا آنان را عذاب مى‌کند و یا توبه ی آنها را مى‌پذیرد و خدا داناى سنجیده کار است«.

شما مى‌توانید مستضعفان را در چند گروه خلاصه کنید:

1. در سرزمینى دیده به جهان بگشایند که امکان آموزش دین صحیح فراهم نباشد.

2. در سرزمینى زندگى کنند که به خاطر نبودن فقیه دانشمند انجام وظیفه ممکن نباشد.

3. در خانواده‌هایى تربیت یابند که آیین موروثى خود را آنچنان محکم و استوار بدانند که تو گویى آن‌ را از سرب ریخته‌اند که خراش برنمى‌دارد، مانند بودایى‌ها و برهمن‌ها که در شرق آسیا به سر مى‌برند، و احتمال نمى‌دهند که آیین حقى خارج از این محدوده وجود داشته باشد.

4. انسانهاى ناتوان از نظر فکرى که خود آن نیز قسمى از مستضعفان مى‌باشد.

علاقمندانى که مایلند درباره گروه مستضعف تحقیق بیشترى کنند به کتاب بحار الأنوار مرحوم علاّمه مجلسى مراجعه کنند.(2)


1) التبیان: 3 / 530؛ مجمع البیان: 2 / 194؛ الکاشف: 6 / 61؛ المنار: 6 / 385.

2) بحار الأنوار: 69 / 162، باب المستضعفین.