جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

وضع پوست‏ (1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

قرآن صحنه‏اى را از دشمنان خدا در قیامت بازگو مى‏کند که اعضاى و پوست انسان علیه او گواهى مى‏دهد، بعضى از گناهانى که انسان با پوست بدن کرده از قبیل زنا و لواط و امثال آن و سعى کرده مخفى بماند، در آن روز خود پوست شهادت داده و رسوا مى‏کند.

مجرمان گویا از شهادت و گواهى پوست خود به شدّت ناراحت و عصبانى شده و پرخاشگرانه به آن

مى‏گویند: چگونه امروز علیه ما سخن گفته و شهادت دادید؟ پوست بدن در پاسخ مى‏گوید: همان خدایى که قادر است همه چیز را به گفتگو و نطق درآورد، ما را هم به سخن درآورد.(1) غافل از آنکه مگر یک قطعه گوشت زبان، با گوشت‏هاى دیگر فرق دارد؟ و مگر براى قدرت بى‏نهایت خدا به نطق درآوردن چیزى با چیز دیگرى تفاوت دارد؟!

در جاى دیگر مى‏خوانیم: «کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْناهُم جُلُوداً غَیرَها»(2) هرگاه پوست‏هاى بدن گناهکاران بریان شده و بسوزد، ما دوباره پوست‏هاى نو دیگرى از همان پوست‏هاى سوخته ساخته و به آنان مى‏دهیم، مانند خشتى که خورد شود و دوباره در قالب ریخته و از همان خاک‏ها خشت نوى درست شود. چنانکه امام صادق علیه السلام در پاسخ به سؤال یکى از منکران خدا به نام «ابن‏ابى‏العوجا» که پرسید: گناه پوست نو چیست که عذاب شود؟ فرمود: پوست جدید از همان پوست سوخته است و سپس مثال خشت را بیان فرمودند.

جایگزینى پوست نو به خاطر آن است که درد سوزندگى کم نشود، زیرا پوست بدن بسیار ظریف و حسّاس است و هنگام سوختن سوزش و زجر فراوانى دارد، ولى هنگامى که پوست سوخت و آتش به استخوان رسید، آهسته آهسته درد کم مى‏شود. قرآن در این آیه مى‏فرماید: ما با دادن پوست جدید، جلو کم شدن و

تخفیف درد را مى‏گیریم.

آرى، پوست جدید و سوختن آن در هر لحظه، به خاطر کفر و لجبازى آنها در هر لحظه است، اگر آنها در دنیا مدام لجبازى نمى‏کردند، عقوبت آنان نیز کم بود، ولى آنان با دیدن هر نشانه و استدلالى عناد ورزیدند، هر آیه‏اى نازل شد کفر ورزیدند، لجاجت و تکرار گناه در اینجا، سبب تکرار عذاب در آن دنیا شد.


1) سوره ‏فصّلت، آیه 21.

2) سوره ‏نساء، آیه 56.