در میان فقهاى شیعه شخصیتهاى نامدارى وجود داشته و دارند که در فلسفه و عرفان سرآمد روزگار بوده و در شمار صاحبنظران این دو علم به شمار مىروند، ولى در عین حال در مقام اجتهاد و استنباط از این دو علم کمک نگرفته و حتى دخالت دادن این نوع از علوم را در استنباط احکام یک نوع لغزش قلمداد کردهاند و آن را از قبیل خلط حقایق به اعتباریات دانستهاند در اینجا باید حق بزرگ استاد بزرگوار خود (حضرت امام قدس سرّه) را ادا نمایم که پیوسته در دروس فقه و اصول یادآور مىشد که نباید مسایل تکوینى مانند فلسفه و عرفان را در فقه و استنباط احکام دخالت داد زیرا هر کدام براى خود متد و روش خاصى دارند.
علاّمه طباطبایى رحمه اللّه پایهگذار اصل تفکیک اعتباریات از حقایق بر این اصل تأکید مىکرد و پیش از وى به صورت کمرنگ استاد بزرگوارش مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانى (م 1361 ه) هشدار دادهاند.
اصولا بزرگترین لغزش در تحلیل مسایل هر علمى فراموش کردن متد خود این علم، و استمداد از متد علوم دیگر است، یک فرد محقّق کسى است که مسایل هر علمى را با مبادى آن علم، استخراج کند، کسانى که در برخى از مسایل اصول و فقه از قواعد فلسفى کمک مىگیرند طبعا راه صوابى را نمىپیمایند.