جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نگاهی به کتاب علل گرایش به مادیگری (1)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

این کتاب یکی از آثار گرانقدر استاد شهید علامه مطهری است که مجموعا در هفت بخش علل گرایش به مادیگری را توضیح داده است. این علل عبارت اند از:

1- نارسایی مفاهیم دینی کلیسا.

2- نارسایی مفاهیم فلسفی.

3- نارسایی مفاهیم اجتماعی و سیاسی.

4- اظهارنظر غیر متخصص.

5- متضاد جلوه دادن دنیا و آخرت.

6- محیط اخلاقی و اجتماعی نامساعد.

7- سنگر قهرمانی و پرخاشگری.

برای آشنایی با شرح این عناوین، مطالعه ی کتاب نفیس علل گرایش به مادیگری را توصیه می کنیم.

آنچه ما درباره ی علل انکار منکران خدا گفتیم به طور خلاصه در شرح علت ششم، یعنی «محیط اخلاقی و اجتماعی نامساعد» در این کتاب آمده است. به نظر می رسد که لازم بود بر این نکته که از نظر قرآن کریم و امام صادق علیه السلام علة العلل مادیگری است بیشتر تکیه می شد.

تصور نگارنده این است که نارسائی های مفاهیم دینی کلیسا، نارسائی های مفاهیم فلسفی، نارسائی های برخی از مفاهیم اجتماعی و سیاسی در جوامع مذهبی، اظهارنظر افراد غیرمتخصص در امور دینی و سایر اموری که به عنوان علل گرایش به مادیگری در کتاب مرحوم شهید مطهری آمده است، قطعا در گرایش به مادیگری، خصوصا در یکی دو قرن اخیر، مؤثر بوده اند، ولی این امور علل اصلی مخالفت با خداپرستی نیستند. اگر این امور علل اصلی انکار منکران خدا بود، همان طور که از مفهوم کلام امام صادق علیه السلام که قبلا ملاحظه شد (به جان خودم سوگند که خداوند در شناساندن خود به این نادانان کوتاهی نکرده است)

استفاده می شود، مادیگرایان در انکار خدا بی تقصیر بودند، بلکه تقصیر با خدا بود که بدون آماده ساختن محیط جامعه برای شناخت خود، مردم را به خداپرستی دعوت می کند!

از نظر قرآن کریم علة العلل مادیگری دستاوردهای خود انسان است نه عوامل جبری محیط:

ذلک بما قدمت ایدیکم و أن الله لیس بظلام للعبید. (آل عمران: 182).

اینها به سبب چیزی است که دست های شما از پیش فرستاده؛ که خداوند به بندگان خود ظلم نمی کند.

علة العلل مادیگری از نظر قرآن کردار زشت انسان در قالب های ظلم و کفر و اسراف و فسق است نه اموری که از اختیار انسان خارج اند.

از نظر قرآن، اگر خداوند بداند که جهل مردم و جبر محیط موجب خلافکاری های کسی شده است و در صورت مشخص شدن حق، او از حق پیروی می کند، خداوند قطعا راهی برای خروج از جبر محیط و شناسایی حق بر چنین شخصی می گشاید و حقیقت را به او می نمایاند.

در سوره ی انفال، قرآن کریم پس از آنکه افرادی را که در حجاب موانع شناخت از معرفت حقایق هستی محروم شده اند به عنوان بدترین جنبندگان نام می برد(1)، بلافاصله توضیح می دهد که اگر خداوند بداند که در صورت رفع موانع و شناخت حقایق آنان از حق جانبداری می کنند، حتما حقایق را به آنان می رساند:

و لو علم الله فیهم خیرا لأسمعهم و لو أسمعهم لتولوا و هم معرضون. (انفال: 23).

اگر خداوند خیری در آنان می دانست حقایق را به آنان می فهماند، ولی (آنان در وضعی هستند که) اگر خداوند حقایق را به آنان بفهماند روی می گردانند و از پذیرفتن حق سرپیچی می کنند.

به همین جهت، در تاریخ بسیار دیده شده اند کسانی که در محیطی فاسد زندگی می کرده اند و به طور طبیعی راهی برای دریافت حقایق نداشته اند، اما در

پرتو عنایات غیبی الهی راه تکامل خود را یافته اند و به مراتب والایی از کمالات رسیده اند. حتی یکی از بزرگ ترین پیامبران خدا، حضرت موسی علیه السلام، در دامن فرعون پرورش می یابد و خاتم پیامبران الهی صلی الله علیه و آله در منحط ترین جوامع عصر خویش رشد می کند.


1) ان شر الدواب عندالله الصم البکم الذین لا یعقلون. (انفال: 22) یعنی بدترین جنبندگان نزد خدا افراد کر و لالی هستند که اندیشه نمی کنند.