مشکل اساسى درباره کارهاى انسان، جمع میان دو اراده و قدرت خدا
وانسان است.
مثالى که علاّمه بزرگوار یادآور شده اند در صورتى روشنگر و گویا است که اصل قدرت و اختیار انسان را پذیرفته باشیم(1) در این صورت این سؤال مطرح مى شود که نقش «توفیقات و خذلان» الهى در کارهاى انسان چیست؟ و شامل چه کسانى مى شود(2) و این بحث مربوط به امر بین امرین نیست. نکته اساسى در این نظریه جمع میان دو قدرت و اراده خدا و انسان است زیرا اگر هر یک از این دو را در افعال انسان نفى کنیم از «طریق وُسطى» منحرف گردیده و به «یمین» و «شمال» که گمراهى است کشیده مى شویم(3) در این نظریه، اندیشه «جبر» که هیچ تأثیرى براى قدرت و اراده انسان قائل نیست، و «تفویض» که هیچ گونه تأثیرى براى قدرت و اراده خدا در کارهاى انسان قائل نیست، مردود شناخته شده و بالطبع هر دو قدرت واراده را مؤثر مى داند ولى تشریح آن لطافت و زیبایى خاصى دارد که در سخنان علاّمه مجلسى به آن اشاره نشده است.
1) در عبارت خود وى به این مطلب اشاره شده است: ثمّ فعل بقدرته واختیاره ذلک الفعل.
2) در بخش هدایتها و ضلالتهاى الهى به تفصیل در این باره بحث کرده ایم.
3) الیمین والشمال مضلّة والطریق الوسطى هى الجادّة.نهج البلاغه، خطبه16.