از مجموع این بحثها مىتوان به محورهاى گزارههاى اخلاقى اسلام پى برد، و با ویژگىهاى نظام اخلاقى اسلام، آشنا شد، و ما براى خلاصه گویى بار دیگر آنها را به صورت موجز یادآور مىشویم:
1. در جهان بینى اسلام، واقعیت انسان را، روح و روان او تشکیل مىدهد و روح او پس از مرگ باقى و جاودان است، در پىریزى سعادت انسان باید زندگى دنیوى و اخروى او را در نظر گرفت. از این جهت یک رشته لذاید نفسانى به عنوان منکرات ممنوع مىباشند، زیرا این نوع اعمال به ظاهر لذتبخش بر سعادت اخروى او لطمه مىزند، خصوصا اگر بگوییم: عذابهاى اخروى، باطن اعمال دنیوى ما است که در آن جهان در شرایط خاصى به صورت دوزخ و عذاب مجسم مىشوند، در اینجا گروهى که از نگرش عمیقى برخوردارند از پیامدهاى این نوع اعمال کاملا آگاهند، همه را ضد ارزش معرفى مىکنند.
2. از آنجا که انسان، فاعل آزاد و انتخابگر است، عمل او در صورتى نام
ارزش به خود مىگیرد که با کمال آگاهى و آزادى از او سر زند مثلا اگر از روى جبر مالیات بپردازد و یا زکات مال بدهد، وظیفه را انجام داده ولى کار او فعل اخلاقى نخواهد بود.
3. در نظام اخلاقى اسلام به غرایز علوى و سفلى توجه شده و در سایه تعدیل از همگى بهره گرفته شده است و آنان که محور ارزش را لذایذ نفسانى مىدانند، به گونهاى در این تعدیل تحقق مىپذیرند.
4. ملاک ارزش، فطرت و نور وحى است
5. زیبایى عمل و وارستگى ظاهر در صورتى ارزش آفرین است که از نیت پاک سرچشمه بگیرد و اعمال ریاکارانه براى اغفال مردم، فاقد ارزش مىباشد.
6. نظام اخلاقى اسلام مطلق و پایدار، جهان شمول و فراگیر است زیرا محور آن، کششهاى درونى انسان و وحى است که هردو فراگیر مىباشند.
7. نظام اخلاقى اسلامى، با ضامن اجرا همراه است و از مقوله توصیهى خالى از هر نوع تحریک پیراسته مىباشد.
با شناخت اصول نظام اخلاقى اسلام و ویژگىهاى آن، لازم است با دیگر مکاتب اخلاقى، که در یونان باستان و یا غرب امروز مطرح است آشنا شویم.