جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ملاک نخست: گرایش‌هاى درونى

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

ممکن است معیار و علت گریز از حالت نخست به حالت دوم، گرایش‌هاى درونى باشد، و این‌که هر انسانى خواهان آزادى از هر قید و بندى است که براى او در مقام بهره‌گیرى از غرایز ایجاد محدودیت مى‌کند.

شکى نیست که سرکوب کردن تمایلات، مساوى با نابودى انسان است، و اگر تمایلات درونى، با حیات و زندگى انسان، ارتباط مستقیم نداشت، دست آفرینش، در نهاد او این تمایلات را پدید نمى‌آورد، ولى در عین حال نمى‌توان ارضاى غرایز را بدون قید و شرط محور آزادى معرّفى کرد. مثلا آزادى بى‌چون و چرا در ارضاى تمایلات، به قیمت نابودى اخلاق و سنن اجتماعى تمام مى‌شود، زیرا تمایلات انسان در گردآورى ثروت و مال و تحکیم موقعیت و حاکمیت، حد و مرزى را نمى‌شناسد، اگر بنا باشد محور آزادى رفع موانع از اشباع این نوع از غرایز باشد، نتیجه‌ى آن جز جنگ و نزاع و نابودى بشر و از بین رفتن ارزش‌هاى اخلاقى، چیز دیگرى نخواهد بود و لذا محور بودن تمایلات درونى را در آن حدّ مى‌پذیریم که اوّلا بر سعادت انسان، و ثانیا بر سعادت جامعه لطمه‌اى وارد نکند.

آزادى در مصرف موادّ مخدّر، یک نوع تمایل درونى است که در جوان پدید مى‌آید و لذت‌هاى آنى را غایت زندگى مى‌اندیشد، ولى چون چنین آزادى مایه‌ى تباهى شخصیّت و انسانیت اوست نمى‌تواند ملاک جنبه‌ى ایجابى آزادى باشد.

گروهى از فزونى مال و ثروت، و پایمال کردن حقوق دیگران، بیش از هر چیزى لذت مى‌برند ولى نمى‌توان چنین گرایشى را تعیین‌کننده‌ى آزادى دانست.

بنابراین، در اشباع غرایز باید به تعدیل آن پرداخت و تعدیل آن، با دو شرط صورت مى‌پذیرد:

1. به سعادت او لطمه‌اى وارد نکند.

2. موجب تضییع حقوق دیگران نشود.