جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقصود از گزاره ی «هر نظمی نیازمند ناظم است» چیست؟

زمان مطالعه: 2 دقیقه

می گویند ما هرگز انکار نمی کنیم که پاره ای از حوادث جهان منظوم است، ولی چه دلیلی بر این امر هست که هر منظومی ناظم خارجی دارد؟ آیا در تعریف نظم، وجود ناظم جدای از منظوم هم لحاظ شده است؟ به عبارت دیگر، جمله ی هر نظمی ناظمی دارد را به سه نحو می توان معنی کرد:

الف: هر نظمی (هر چیز ناظم داری) ناظم دارد.

ب: هر نظمی از آن حیث که یک معلول است، ناظمی (علتی) دارد.

ج: هر نظمی از آن حیث که نظم است، ناظمی (ناظم خارجی) دارد.

فرض نخست، گزاره ای دارای ضرورت منطقی است و به اصطلاح یک گزاره ی همان گویی (توتولوژی (1)) است.

فرض دوّم، جز قانون علیت معلولیت بیش نیست. اگر نظم را پدیده گرفتیم، شکی نیست که پدیده، پدید آرنده دارد، امّا این پدیدآرنده دانا و تواناست، دلیل بر آن نیست و تازه از کجا که هر نظمی معلول است.

فرض سوّم، بدیهی نیست و محتاج به اثبات است. به چه دلیل هر نظمی ناظم خارجی مدبری دارد؟ (2).

در پاسخ این سؤال یادآور می شویم که هر سه فرض، خارج از مورد بحث ماست و برهان نظم ارتباطی به هیچ یک از آنها ندارد. معنی برهان نظم این است که میان نظم هدفدار از آن نظر که یک پدیده ی حساب شده است و دخالت شعور

و آگاهی، ملازمه ی عقلی است و به تعبیر کوتاه تر میان نظم به این معنا و دخالت شعور، تلازم عقلی وجود دارد.

حالا این ناظم دانا و توانا داخلی است یا خارجی، در این مرحله از برهان نظم مطرح نیست. استدلال کننده با برهان نظم، فقط به دنبال یک مطلب می باشد و آن این که نظم و شعور از یکدیگر قابل تفکیک نیستند، امّا این ناظم آگاه در درون طبیعت منظوم است یا بیرون آن، در این جا برای او مطرح نیست، بلکه باید آن را جای دیگر به دست آورد. هرگاه براهین عقلی اثبات کرد که ماده فاقد شعور و آگاهی ذاتی است، طبعاً ناظم شاعر و آگاه، بیرونی خواهد بود نه درونی.

از این بیان روشن شد که جایگاه برهان نظم، هیچ یک از احتمالات سه گانه در کلام پرسش گر نیست و باید برای آن معنی چهارمی را اندیشید.


1) مقصود مستشکل این است که این قضیه در فرض مزبور، ضرورت به شرط محمول دارد که محمول در خود موضوع اخذ می شود. مثلاً گفته می شود: زید ایستاده، بالضروره ایستاده است و اگر ما نظم را مقید به ناظم دار کردیم، ثبوت محمول برای موضوع ضروری خواهد بود. نظم ناظم دار، حتماً ناظم دارد.

2) بولتن فرهنگی برهان، شماره 17، مرداد 1372، ص 18.