جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

معنى عرش در لغت و عرف

زمان مطالعه: 2 دقیقه

عرش در لغت و قرآن به معنى سریر و تختى است که قدرتمندان بر روى آن قرار مى‌گرفته‌اند چنان‌که قرآن درباره تخت بلقیس چنین مى‌گوید:

… وَ أُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِیمٌ.(1)

»از هر نعمتى برخوردار بوده و براى او تختى بزرگ بود«.

در حقیقت عرش مظهر قدرت و سلطه بوده است، و در زبان فارسى از آن با لفظ «تخت» تعبیر مى‌کنند. شاعر عرب‌زبان مى‌گوید:

إذا ما بنو مروان ثلّت عروشهم و أودت کما أودت ایاد و حمیر

آنگاه که تخت فرزندان مروان واژگون گردید و نابود شد، همچنان‌که تخت حمیریان با نعمت‌هایى که داشتند، نابود شد.

در ادبیات فارسى نیز تخت نشانه‌ى قدرت و حکومت است و واژگونى آن، نشانه‌ى نابودى و زوال قدرت مى‌باشد، صادق سرمد درباره‌ى فراعنه مصر مى‌گوید:

تو تخت دیدى و من بخت واژگون بر تخت

تو عاج دیدى و من مشت استخوان دیدم

مسلما مقصود از تخت در این نوع مکالمات، تخت چوبى و فلزى و مقصود از انهدام، واژگونى و نگونسارى ظاهرى آن نیست، بلکه جلوس بر تخت، نشانه‌ى عزت و عظمت، و نگونسارى آن کنایه از زوال دولت و حکومت است.

نکته این‌که از قدرت و سلطه با لفظ عرش تعبیر مى‌کنند، این است که امیران و پادشاهان سابق، براى تدبیر امور مملکت بر روى سریرى که بر آن عرش مى‌گفتند، قرار مى‌گرفتند و وزیران و یاران ملک دور او حلقه مى‌زدند و او از همان نقطه فرمانهاى خود را براى اداره امور کشور صادر مى‌کرد و مملکت از همان‌جا، تحت رهبرى قرار مى‌گرفت، از این جهت به مرور زمان عرش و یا جلوس بر عرش و یا استیلاى بر عرش، همگى کنایه از سلطه و قدرت گردید.

در پایان یادآور مى‌شویم در حالى‌که عرش و سریر و اریکه به یک معنى هستند ولى کلمه‌ى عرش غالبا در مظهر قدرت و سلطه به کار مى‌رود در حالى‌که این دو لفظ به‌عنوان تخت عادى که انسان بر روى آن تکیه مى‌کند استعمال مى‌شود. مثلا: درباره‌ى سلیمان آنگاه که درخواست احضار تخت بلقیس مى‌کند (تختى که نشانه و جایگاه تدبیر او بود) لفظ عرش به کار مى‌برد و مى‌گوید:

… أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ.(2)

»کدام یک از شما مى‌توانید تخت او را بیاورید پیش از آن‌که با حالت تسلیم پیش من آیند«.

ولى آنگاه که از تخت به معنى جایگاه عادى سخن مى‌گوید، کلمه‌ى «سریر» یا «اریکه» به کار مى‌برد، چنان‌که مى‌فرماید:

فِی جَنّاتِ اَلنَّعِیمِ – عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ.(3)

»در بهشت‌هاى مملو از نعمت و بر تخت‌هایى روبه‌روى یکدیگر مى‌نشستند«.

و گاهى مى‌فرماید:

مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَى اَلْأَرائِکِ…(4)

»در آنجا بر تخت‌ها تکیه مى‌کنند«.


1) نمل / 23.

2) نمل / 28.

3) صافات / 43 و 44.

4) انسان / 13.