علم کلام معجزه را چنین تعریف می کند: «کاری است بر خلاف قوانین عادی، که مدعی نبوت دست به آن می زند و مردم را برای مقابله دعوت می نماید، (تحدّی) و مردم نیز از مقابله با آن ناتوان بوده و سرانجام کار خارق العاده او با ادعای او موافق باشد.»
توضیح خصوصیات قیود وارد در این تعریف مایه گستردگی سخن است، ولی یاد آور می شویم که در این تعریف پنج قید اخذ شده است:
1- کاری که انجام می شود باید بر خلاف قوانین عادی باشد، نه عقلی ( خالق العاده(.
2- کار خارق العاده در صورتی معجزه نامیده می شود که آورنده آن، مدعی نبوت و سفارت از جانب خدا باشد و در غیر این صورت، آن را کرامت می گویند. از این جهت، فراهم آمدن روزی برای حضرت مریم بدون کوچکترین تلاش، کرامت بوده است. (1) نه معجزه.
3- مردم را برای مقابله و آوردن همانند آن دعوت کند.
4- مردم را نیز یارای مقابله و هماوردی نباشد. اگر در تعریف معجزه کلمه «تحدی» به کار رفته است، ناظر به دو مطلب اخیر است.
5- کار خارق العاده او با ادعای او هماهنگ باشد. مثلاً چنین بگوید: نشانه ارتباط من با خدا این است که اگر دعا کنم؛ آب چشمه افزایش می یابد؛ ولی اگر پس از دعای او، آب چشمه کاهش یابد یا فروکش کند، چنین کاری هر چند بر خلاف قوانین عادی است، ولی معجزه مصطلح نیست، بلکه دلیل بر دروغ گویی مدعی و مایه رسوایی او است.
تا این جا، با تعریف معجزه و ماهیت آن به طور اجمال آشنا شدیم. آنچه مهم است همان قید اوّل است و آن این که معجزه بر هم زننده قوانین عادی است، نه عقلی، و ماهیت معجزه، امر ممکن است نه محال. اینک تشریح این مطالب:
1) به سوره آل عمران، آیه 37 مراجعه فرمایید.