همیشه در برابر افراد آزادهاى که تحقیق از حق را وظیفه عقلانى خود
مىدانند گروهى بودهاند که همچون خفّاشان از دیدن چهره حق وحشت داشتهاند؛ حتى اگر صداى منادیان الهى در کنار گوش آنها بلند مىشد گوشهاى خود را مىبستند تا صداى حق را نشنوند!
قرآن درباره گروهى از قوم نوح علیه السلام از زبان آن پیامبر بزرگ به هنگام شکایت از آنها به درگاه پروردگار چنین نقل مىکند: وَانِّى کُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَلَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِى آذانِهِمْ وَ استْتَغْشَوا ثِیابَهُمْ وَ أصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوْا اسْتِکْباراً (1): «و من هر زمان آنها را دعوت کردم که ایمان بیاورند، و تو آنها را بیامرزى، انگشتان خویش را در گوشها قرار داده، لباسهایشان را سخت بر خود پیچیدند (تا صداى مرا نشوند یا چهره مرا نبینند!) و در مخالفت لجوجانه اصرار ورزیدند و شدیداً استکبار کردند»
مشرکان مکه که گویى وارثان قوم لجوج نوح بودند نیز دست کمى از آنها نداشتند. قرآن از آنها چنین نقل مىکند: وَ قالَ الَّذِیْنَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهَذا الْقُرآنِ وَ الْغَوا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ: «و کافران گفتند: به این قرآن گوش فرا ندهید و جنجال و غوغا کنید (تا مردم صداى قرآن را نشنوند) شاید پیروز شوید» (2)
این گروه که اتباع و پیروانى در هر عصر و زمانى دارند؛ هرگز به خود اجازه تحقیق در مسائل را نمىدهند. آنها بىخردان احمقى هستند که همچون خفّاش از نور آفتاب وحشت دارند؛ همیشه به تاریکى پناه مىبرند و به جهل افتخار مىکنند؛ آنها از همه محرومتراند، چرا که عدوى آفتاب آشکار هستند.
1) سوره نوح، آیه 7.
2) سوره فصّلت، آیه 27.