وی می گوید: «معنی گزاره های علمی این است که تا کنون خلاف آن دیده نشده است، امّا نسبت به آینده نمی توانند قضاوت کنند؛ مثلاً این که روح فقط در بدن خودش و بعضی از اعضا می تواند اثر کند، بدین معناست که تا به حال چنین دیده شده است، امّا خلاف آن محال نیست؛ زیرا ممکن است روحی در حرکت یک سنگ یا درخت اثر گذارد. حاصل آن که: این جمله که علم اثبات می کند که معجزات غیر ممکن اند، لاف و گزاف جاهلانه است«.
این اصل یکی از معتبرترین اصول فلسفی است که قلمرو علم را روشن می سازد و قضاوت در امکان و استحاله را از دست علم می گیرد و به دست فلسفه و برهان می سپارد، برهانی که از نظریات شروع شده و به بدهیات منتهی گردد، او می تواند مثلاً بگوید: محال است جسم بزرگ در درون جسم کوچک، بدون حصول تغییر در ظرف یا مظروف، جای گیرد؛ زیرا لازمه آن اجتماع نقیضین است؛ از آن جا که مظروف بزرگ است، نباید ظرف کوچکتر از آن باشد و از آن جا که فرض کرده ایم ظرف کوچکتر است، لازمه آن این است که در یک زمان و از یک جهت، ظرف هم
ایشان در شاخه های مختلف فلسفی، از جمله در فلسفه اخلاق، فسفه دین، فلسفه ما بعد الطبیعه، معرفت شناسی و الهیات بالمعنی الأخص تحقیق کرده است و به مکتب تحلیل زبانی گرایش دارد. کتابهای زیادی از او منتشر شده است، لکن هیچ کدام تا به حال به فارسی ترجمه نشده است. و ما در نقل نظریه او در باره عدم تعارض اعجاز و علم، مرهون نگارش برخی از اساتید مؤسسه امام صادق علیه السلام می باشیم. شکرالله مساعیه.
کوچکتر است و هم بزرگ، در حالی که علم توان چنین داوریها را ندارد، او فقط از حرکت قافله و وصول آن به یک نقطه گزارش می دهد، امّا از سرنوشت قافله در مسیر بالاتر نمی تواند گزارش کند.