آقای «براد» پس از بیان امکان معجزات و این که ناقض گزاره های علمی نیست، در صدد توجه آن بر آمده، می گوید:
»امور شگفت انگیز نه تنها محال نیستند، بلکه واقع هم شده اند. امروزه، «دور آگاهی» را همه قبول دارند؛ یعنی شخصی این جا نشسته باشد و خبر دهد که صدها کیلومتر آن طرف تر چه چیزی واقع می شود.
پدیده هایی داریم که در عین شگفت انگیز بودن، منافاتی با قواعد علمی ندارند. البته انسان معمولی نمی تواند عدم تنافی را تبیین کند، امّا فرد خبره و متخصص قادر به تبیین آن هست، مثلاً حالاتی که در اثر خواب مغناطیسی به وجود می آید با این که شگفت انگیز هستند، امّا با قوانین علمی سازگار می باشد، چنان که در خواب مغناطیسی شخصی منوّم، به فرد خواب رفته می گوید فلان ساعت بیرون برو و بعد از یک ربع گردش به خانه برگرد. آن شخص بعد از برگشتن به حالت عادی و بیدار شدن، همان دستور را دقیقاً انجام می دهد.
بنابراین، گزارشهای غیبی پیامبران را می توان از مقوله قسم اوّل دانست یعنی دور آگاهی؛ همچنان که تأثیر گذاری پیامبران را در طبیعت، از قبیل تأثیر منوم در فرد خواب رفته به شمار آورد.»
در این جا مطلبی را یاد آور می شویم، و آن این که: هر گاه مقصود آقای «براد» از طرح گزاره های دور آگاهی و یا تأثیر گذاری منوم در نائم، رفع استعباد باشد اشکالی ندارد تا از این طریق از تشویش اذهان بکاهد و سرانجام بگوید: جایی که بشرمی تواند از دور گزارش دهد، و یا در بدن شخص دیگر اثر بگذارد، پیامبران که وابسته به قدرت نامتناهی خدا هستند، بهتر می توانند به این نتایج برسند و از غیب
خبر دهند و در طبیعت تأثیر گذارند، عصا را به صورت اژدها در آورند و با زدن عصا بر سنگ، چشمه ساری را جاری سازند.
ولی اگر مقصود این است که سنخ معجزات پیامبران از همین مقوله هاست؛ یعنی «در حقیقت پیامبران از عوامل طبیعی که برای آنان شناخته شده بود بهره می گرفتند، هر چند دیگران آن علل و عوامل را نشناخته اند«، این اندیشه کاملاً خطاست؛ زیرا مفهوم آن این است که اگر بشر در آینده به همان عوامل طبیعی راه یافت کار گذشتگان، معجزه نباشد. و این اندیشه با توجه به تمام معجزات قطعی پیامبران، کاملاً سست و بی پایه است.
گذشته از این، منطق انبیاء درباره معجزات این بود که نشانه هایی از جانب خدا دارند و بر اثر قدرت لا یزال حق، دست به چنین کارهایی می زنند، و در حقیقت این خداست که این کار را انجام می دهد و پیامبران، فاعل مباشر آن می باشند. لذا قران می فرماید: وما کان لرسول أن یأتی بآیاته إلا بإذن الله (1): هیچ پیامبری توان آوردن معجزه ندارد، مگر به اذن و مشیت خدا.
1) رعد / 38.