فخر رازى که از متکلمان معروف مکتب اشعرى به شمار مى رود در این مسأله به شیوه اى خاص اندیشیده است وى نخست درباره چگونگى پیدایش کارهاى انسان مى گوید:
این مسأله شگفت آور است، زیرا وجوه و دلایلى که هر یک از موافقان و مخالفان مى توانند به آنها تمسک جویند متعارض مى باشند، طرفداران جبر مى گویند ترجیح فعلى بر ترک آن مرجح مى خواهد و آن مرجح از جانب انسان نیست، دلیل طرفداران «قدر» این است که اگر انسان بر افعال خود توانایى نداشته باشد مدح و ذم و امر و نهى او پسندیده نیست و این دو دلیل از بدیهیات مى باشند آنگاه به برخى از دلایل برهانى و خطابى دو طرف اشاره کرده و اضافه مى کند در قرآن نیز آیات بسیارى وجود دارد که دو گروه توهم نموده اند که بر نظریه آنها دلالت دارد سپس مى گوید: مذهب ما(اشاعره) بر مذهب گروه مقابل «قدریه» برترى دارد زیرا انکار اصل «مرجح» باب اثبات صانع را مسدود مى کند آنگاه نظریه خود را چنین ابراز مى کند: به نظر ما حق در این مسأله آن است که برخى از پیشوایان دین گفته اند که نه جبر صحیح است و نه تفویض و نظریه صحیح «امر بین امرین» است زیرا «مبادى قریبه» کارهاى انسان در قلمرو قدرت و اراده او قرار دارد و مبادى بعیده آن از قدرت و اراده او بیرون است و او نسبت به آنها عاجز و مضطر مى باشد پس انسان در حقیقت مضطر است و به ظاهر مختار و آزاد مى نماید مانند قلمى که در دست نویسنده است.(1)
1) بحارالانوار، ج5، ص 82.