سالها انسان فکر مىکرد؛ این چه نیروى مرموزى است که پرندگان را که اجسام نسبتاً سنگینى هستند برخلاف نیروى جاذبه به این آسانى به بالا مىبرد و به نرمى و راحتى و چابکى در اوج آسمان به پرواز در مىآورد، و به سرعت جابجا مىشود؛ ولى با اختراع و تکمیل هواپیما، این معنى کشف شد که نیروئى به نام نیروى بالابر وجود دارد که نه تنها پرندگان؛ بلکه مىتواند اجسام بسیار سنگین را در آسمان به پرواز در آورد؛ و در یک عبارت ساده و خالى از اصطلاحات فنّى مىتوان آن را چنین توضیح داد:
اگر جسمى داراى دو سطح متفاوت باشد- مانند بالهاى پرندگان یا بالهاى هواپیما که سطح روئیناش داراى انحناء و برجستگى است- اگر چنین جسمى به طور افقى حرکت کند، نیروى خاصّى در آن پیدا مىشود که آن را به طرف بالا سوق مىدهد. این به خاطر آن است که فشار هوا، بر سطح زیرین، نسبت به سطح روئین بیشتر خواهد بود. (چون سطح روئین بیشتر از سطح زیرین است.)
استفاده از این قانون، هسته اصلى پرواز اجسام سنگین را در هوا تشکیل مىدهد؛ و اگر درست در بالهاى پرندگان دقت کنیم، این قانون فیزیکى را دقیقاً مىتوانیم درک کنیم.
ولى این تنها یک مسأله از دهها مسأله مهم پرواز است، و براى تکمیل آن امور زیر نیز ضرورت دارد:
1- سرعت اولیّه براى ایجاد نیروى بالابر (هواپیماها براى بدست آوردن این سرعت، مدّت زیادى روى زمین راه مىروند؛ ولى پرندگان گاه با کمى دویدن و گاهى با یک پرش سریع در هوا به این هدف مىرسند!)
2- چگونگى خنثى کردن این نیرو براى فرود آمدن (این معنى با کم کردن سرعت و تغییر شکل بالها، در پرندگان و هواپیماها صورت مىگیرد!)
3- چگونگى تغییر مسیر، به هنگام پرواز (این معنى نیز عمدتاً به وسیله حرکات دم هواپیما است یا پرهاى مخصوص دم پرندگان که در جهات مختلف
صورت مىگیرد و پرنده را به هر سو که قصد کند برد.)
4- شکل مناسب براى پرواز به طورى که مقاومت هوا را روى جسم پرنده به حداقل برساند. (این معنى در پرندگان به وسیله اندام دوکى شکل، کلّه گرد و بیضى شکل، منقار کشیده و تیز تأمین شده، و شکل هواپیماها نیز تقلیدى از آن است!)
5- ابزار همآهنگ با پرواز (این معنى با پوشش پرها که به پرندگان اجازه مىدهد بر هوا سوار شوند، تخم گذارى به جاى باردار شدن، تا بدن آنها سنگین نگردد، چشمهاى تیزبین که از نقطه دور، هدف یا طعمه یا شکار خود را به خوبى ببیند، و امثال اینها تأمین شده است.)
6- مدّتها بود که دانشمندان ملاحظه مىکردند که وجود چرخهاى هواپیما علاوه بر اینکه از سرعت آنها مىکاهد؛ خالى از خطراتى در هنگام پرواز نیست. تا اینکه با مشاهده وضع پرندگان که به هنگام پرواز همینکه از زمین بلند شدند پاى خود را جمع مىکنند و کمى قبل از فرود آمدن پاى خود را باز مىکنند؛ فهمیدند که باید از چرخهاى متحرّک استفاده کنند که پس از اوج گرفتن جمع شود، و کمى قبل از فرود آمدن باز گردد!
اصولًا اگر تعجب نکنید سالیان درازى است که دانشمندان روى انواع مختلف پرندگان از نظر چگونگى پرواز، و چگونى فرود آمدن، و طرز بالها و دمها، مطالعه مىکنند؛ و انواع مختلفى از هواپیما را به تقلید از انواع مختلف پرندگان ساختهاند. (دقت کنید.)
آیا اصولى که گفته شد که هریک براى پرواز ضرورت دارد از طبیعت کور و کر ممکن است؟ آیا اینها دلیل بر علم و قدرت بىمانند مبدأ آفرینش نیست؟ و آیا جمله ما یُمْسِکُهُنَّ الَّا الرَّحْمنُ: «پرندگان را جز خداوند رحمان بر فراز آسمان نگه نمىدارد» اشاره لطیف و زیبائى به تمام این اصول نیست؟ به خصوص اینکه به دنبال آن جمله انَّهُ بِکُّلِ شَىءٍ بَصیرٌ: «او نسبت به هر چیز بینا است» این معنا را تکمیل مىکند.