از قدیمترین ایام تا امروز گروهى از ناآگاهان بر عدالت خدا خرده گرفتهاند، و مسائلى را مطرح نمودهاند که به اعتقاد آنها با عدالت خدا سازگار نیست، و حتّى گاه آنها را نه تنها دلیل بر نفى عدالت که دلیلى بر انکار وجود خدا پنداشتهاند!
از جمله، وجود حوادث ناگوار مانند طوفانها و زلزلهها و مصائب دیگر که همگانى است.
و همچنین تفاوتهایى که در میان انسانها دیده مىشود.
و نیز شرور و آفتهایى که دامن انسان یا نباتات و موجودات دیگر را مىگیرد.
این بحث گاهى در ضمن بحثهاى مربوط به خداشناسى در برابر مادّیّین مطرح مىشود و گاه در بحث عدل پروردگار و ما آن را در
این بحث طرح مىکنیم.
و براى اینکه بدانیم تا چه اندازه در تحلیل دقیق، این پندارها نادرست است، باید بحث مشروحى در این زمینه داشته باشیم و امور زیر را دقیقاً بررسى کنیم.
1- قضاوت نسبى و معلومات محدود
معمولًا همه ما در قضاوتهاى خود و تشخیص مصداقها روى رابطهاى که اشیاء با ما دارند تکیه مىکنیم. مثلًا مىگوییم فلان چیز دور یا نزدیک است یعنى نسبت به ما.
یا فلان کس قوى یا ضعیف است، یعنى با مقایسه به وضع روحى یا جسمى ما، او داراى چنین حالتى است. در مسائل مربوط به خیر و شر و آفت و بلا نیز داورى مردم غالباً همین گونه است.
مثلًا اگر بارانى در سطح منطقه ببارد، ما کار نداریم که تأثیر این باران در مجموع چگونه بوده است، ما تنها به محیط زندگى و خانه و مزرعه خودمان، و یا حداکثر شهرمان نگاه مىکنیم، اگر اثر مثبتى داشته مىگوییم نعمت الهى بود، اگر منفى بوده نام «بلا» بر آن مىگذاریم.
هنگامى که ساختمان فرسوده را براى نوسازى ویران مىکنند و ما به عنوان یک راهگذر تنها از گَرد و غبار آن سهمى داریم مىگوییم چه حادثه شرى است، هر چند در آینده در آنجا بیمارستانى ساخته شود که افراد دیگرى از آن استفاده کنند، و هر چند در مثال باران، در
مجموع منطقه اثرات مثبتى پیدا شده باشد.
در قضاوت سطحى و عادى نیش مار را آفت و شر مىشمریم، بىخبر از اینکه همین نیش و زهر یک وسیله مؤثّر دفاعى براى این حیوان است، و غافل از اینکه گاهى از همین زهر، داروهاى حیاتبخش مىسازند که جان هزاران انسان را نجات مىدهد.
بنابراین اگر ما بخواهیم گرفتار اشتباه نشویم باید به معلومات محدود خود نگاه نکنیم، و در قضاوتها تنها روى روابط اشیا با خودمان ننگریم بلکه تمام جوانب را در نظر بگیریم و قضاوت همه جانبه کنیم.
اصولًا حوادث جهان مانند حلقههاى زنجیر به هم پیوسته است: طوفانى که امروز در شهر ما مىوزد و باران سیلآسائى که فرو مىریزد یک حلقه از این سلسله طولانى است که با حوادث نقاط دیگر کاملًا به هم مربوط است، و همچنین با حوادثى که در «گذشته» روى داده یا در «آینده» روى مىدهد ارتباط دارد.
نتیجه اینکه انگشت روى یک قسمت کوچک گذاردن و درباره آن قضاوت قطعى کردن از منطق و عقل دور است.
آنچه قابل انکار است آفرینش «شر مطلق» است امّا اگر چیزى از جهاتى خیر و از یک جهت شر است و خیر آن غلبه دارد بىمانع است، یک عمل جرّاحى از جهاتى ناراحتکننده و از جهات بیشترى مفید است بنابراین خیر نسبى است.
باز براى توضیح بیشتر به مثال زلزله دقّت مىکنیم: درست
است که در یک نقطه ویرانىهایى به بار مىآورد امّا ارتباط زنجیرهاى آن را با مسائل دیگر در نظر بگیریم چه بسا قضاوت ما عوض شود.
آیا زلزله مربوط به حرارت و بخارات درون زمین است یا مربوط به جاذبه ماه که پوسته خشک و جامد زمین را به سوى خود مىکشد و گاه مىشکند، و یا مربوط به هر دو است؟ دانشمندان نظرات گوناگونى اظهار کردهاند.
ولى هر کدام اینها باشد باید آثار دیگر آن را در نظر گرفت، یعنى باید بدانیم که حرارت درون زمین چه اثرى در ایجاد منابع نفتى که مهمترین ماده انرژىزا در عصر ماست و همچنین تولید زغالسنگ و مانند آن مىگذارد؟! بنابراین خیر نسبى است.
و نیز جزر و مد حاصل از جاذبه ماه در دریاها چقدر براى زنده نگاه داشتن آب دریاها، و موجودات آن و گاه آبیارى سواحل خشک در آنجا که آبهاى شیرین به دریا مىریزد تأثیر دارد، آن نیز خیر نسبى است.
اینجاست که مىفهمیم قضاوتهاى نسبى و معلومات محدود ماست که این امور را به صورت نقاط تاریک در صحنه آفرینش جلوهگر ساخته است، و هر قدر در ارتباط و پیوند حوادث و پدیدهها بیشتر بیندیشیم به اهمیّت آن مطلب آشناتر مىشویم.
قرآن مجید به ما مىگوید: «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا»؛ (1)
«بهره شما از علم و دانش اندک است».
و با این علم و دانش اندک نباید در قضاوت عجله کرد.
2- حوادث ناخوشایند و هشدارها
همه ما افرادى را دیدهایم که وقتى غرق نعمتى مىشوند گرفتار «غرور و خودبینى» مىگردند، و در این حالت بسیارى از مسائل مهم انسانى و وظایف خود را به دست فراموشى مىسپارند.
و نیز همه ما دیدهایم که در هنگام آرام بودن اقیانوس زندگى و راحتى و آسایش کامل چگونه یک حالت «خواب زدگى و غفلت» به انسان دست مىدهد که اگر این حالت ادامه یابد منجر به بدبختى انسان مىگردد.
بدون شک قسمتى از حوادث ناخوشایند زندگى براى پایان دادن به آن حالت غرور، و از بین بردن این غفلت و خوابزدگى است.
حتماً شنیدهاید که رانندگان با تجربه از راههاى صاف و هموار که خالى از هر گونه پیچ و خم و فراز و نشیب و گردنههاست شکایت دارند، و این جادّهها را خطرناک توصیف مىکنند، چرا که یکنواختى این جادهها سبب مىشود راننده در یک حال خوابزدگى فرو رود، و درست در اینجاست که خطر به سراغ او مىآید.
حتّى دیده شده در بعضى از کشورها در این گونه جادّهها فراز و نشیبها و دست اندازهاى مصنوعى ایجاد مىکنند تا جلو اینگونه خطرات را بگیرند.
مسیر زندگانى انسان نیز عیناً به همین گونه است. اگر زندگى فراز و نشیب و دستاندازى نداشته باشد و اگر گهگاه حوادث
نامطلوبى پیش نیاید، آن حالت غفلت و بىخبرى از خدا و از سرنوشت و از وظائفى که انسان بر عهده دارد حتمى است.
هرگز نمىگوییم انسان باید با دست خود حوادث ناخوشایند بیافریند و به استقبال ناراحتىها برود، چرا که همیشه این امور در زندگى انسان بوده و هست، بلکه مىگوییم باید توجه داشته باشد که فلسفه قسمتى از این حوادث این است که جلو غرور و غفلت را که دشمن سعادت او است بگیرد، تکرار مىکنیم این فلسفه قسمتى از این حوادث ناخوشایند است نه همه آنها، چرا که بخشهاى دیگرى وجود دارد که به خواست خدا بعداً از آن سخن خواهیم گفت.
کتاب بزرگ آسمانى ما قرآن مجید در این زمینه چنین مىگوید:
«فاخذناهم بالبأساءِ و الضراءِ لعلّهم یتضرعون»؛ (2)
«ما آنها را به حوادث سخت و دردناک و رنجها گرفتار ساختیم تا به درگاه خدا روى آورند».
فکر کنید و پاسخ دهید
1- چه کسانى مسئله آفات و شرور را در مباحث اعتقادى مطرح کردهاند؟
2- نمونههایى از آفات و شرور را برشمرید و آیا در زندگى خود هرگز با آنها مواجه بودهاید؟
3- منظور از قضاوت نسبى و همه جانبه و «شر مطلق» و «خیر نسبى» چیست؟
4- آیا طوفانها و زلزلهها حتماً زیانبارند؟
5- حوادث ناخوشایند زندگى چه اثر مثبت روانى ممکن است در انسان داشته باشد؟
1) سوره اسراء، آیه 85.
2) سوره انعام، آیه 43.