جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فرضیه عوامل اقتصادى‏ (1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

طرفداران این فرضیه کسانى هستند که نیروى محرّک تاریخ را همان شکل دستگاه‏هاى تولیدى مى‏دانند؛ و معتقدند تمام پدیده‏هاى اجتماى اعم از فرهنگ و علم و فلسفه و سیاست و حتى مذهب مولود همین امر است!

آنها براى پیوند دادن میان پیدایش مذهب و مسائل اقتصادى توجیهات عجیبى دارند؛ از جمله مى‏گویند: طبقه استعمارگر در جوامع انسانى براى از

میان بردن مقاومت توده‏هاى استعمار شده، و تخدیر آنها، مذهب را به وجود آورده است و جمله معروف لنین، را که در کتاب: سوسیالیسم و مذهب، آورده است خاطرنشان مى‏کنند؛ آنجا که مى‏گوید: «مذهب در جامعه به منزله تریاک و افیون است!» و در این باره مطالب زیادى دارند که غالباً تکرار مکرّرات است.

خوشبختانه طرفداران این فرضیه (سوسیالیست‏ها) خودشان با کلمات ضد و نقیضى که دارند پاسخ خود را داده‏اند. آنها وقتى به اسلام برخورد مى‏کنند که چگونه عامل حرکت و جنبش در یک ملت عقب افتاده شد، و استعمارگرانى همچون سلاطین ساسانى، و پادشاهان روم، و فراعنه مصر، و تبابعه یمن، را از تخت قدرت به زیر آورد؛ مجبور مى‏شوند اسلام را حداقل در این بخش از تاریخ استثناء کنند.

از آن بالاتر هنگامى که امروز حرکت‏هاى عمیق و جنبش‏هاى اسلامى را بر ضد استعمارگران (مخصوصاً در عصر حاضر) در برابر سلطه شرق و غرب، و قیام مردم فلسطین را در برابر سلطه صهیونیسم مشاهده مى‏کنند؛ راهى ندارند جز اینکه در تحلیل‏هاى خود شک کنند. بگذریم از کسانى که گرفتار حصار در حصارند و نمى‏توانند حتى آفتاب روشن را ببینند.

به هر حال با توجّه به تاریخ امروز و گذشته، مخصوصاً در مورد اسلام، به خوبى روشن مى‏شود که مذهب برخلاف زعم آنها نه تنها مادّه مخدّر وافیون نیست؛ بلکه سبب پیدایش نیرومندترین و پر جاذبه‏ترین حرکت‏هاى اجتماعى است. مسائل اقتصادى نیز بخشى از زندگى انسان را تشکیل مى‏دهد و منحصر کردن انسان در بعد اقتصادى بزرگترین خطا در شناخت انسان و انگیزه‏ها و تمایلات عالى او است.