احادیثى که از رسول خدا و خاندان معصوم او روایت شده است نیز به روشنى بر عمومیت و گستردگى اراده خدا نسبت به همه پدیده ها و از آن جمله افعال و کارهاى اختیارى انسان گواهى مى دهد که نمونه هایى را یادآور مى شویم:
1. از آنجا که اندیشه محدودیت اراده خدا و بیرون بودن کارهاى اختیارى انسان (خوب یا بد) از قلمرو اراده الهى، به معناى محدود کردن قدرت و سلطنت خدا در نظام هستى است رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در رد این اندیشه مى فرماید:
«مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَیْرَ وَالشَّرّ بِغَیْرِ مَشْیئَة اللهِ فَقَدْ أَخْرَجَ اللهَ مِنْ سُلْطانِهِ).(1)
«آن کس که مى اندیشد که خیر و شر(چه در مورد کارهاى اختیار انسان و چه در موارد دیگر) بدون خواست و مشیت خدا تحقق مى یابد پس خدا را از قدرت نامحدود و حکمرانى مطلق بیرون کرده است».
2. در حدیث دیگرى امام صادق نادرستى اندیشه کسانى که کارهاى ارادى انسان را از قلمرو اراده خدا بیرون مى دانند، چنین بیان کرده اند:
«وَاللهُ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یَکُونَ فی سُلْطانِهِ ما لا یُریدُ».(1)
«خداوند عزیزتر و تواناتر از آن است که در قلمرو حکمرانى (نامحدود) او چیزى که اراده او به آن تعلق نگرفته است صورت پذیرد».
3.در حدیث قدسى چنین روایت شده است:
«یا ابن آدم بمشییتى کنتَ أنتَ الّذی تشاءُ لنفسِک ما تَشاء، و بارادتی کنتَ أنتَ الّذی ترید لنفسک ما تُرید…».(2)
«اى انسان به مشیت و اراده من کارهاى مورد خواست خود را اراده مى کنى».
4. امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
هیچ پدیده اى در آسمان و یا زمین قدم به هستى نمى گذارد مگر از رهگذر این امور هفتگانه: 1. مشیت، 2. اراده، 3. قدر، 4. قضاء، 5. اذن، 6. کتاب، 7. اجل، آنگاه فرمودند: کسى که گمان مى کند که مى تواند یکى از آنها را در پیدایش پدیده اى حذف نماید طریق کفر را پیموده است«فمن زعم انّه یقدر على نقص واحدة منهن فقد کفر».(3)
اکنون که با دلایل مطلب نخست (گستردگى اراده خدا) آشنا شدیم، لازم به بیان مطلب دوم که چنین اراده اى مایه جبر نیست بپردازیم.
1) بحارالأنوار، ج5، أبواب عدل، باب 1، حدیث85ـ 64.
2) توحید صدوق، باب55، حدیث6، 10، 13.
3) بحارالأنوار، ج5، ص 121، باب قضاء و قدر، حدیث65.