بدون شک عیسى مسیح، خود را در نخستین روزهاى قیام خود، انسان و بنده و فرستادهى خدا مىدانست و یقین داشت که خداوند او را به پیامبرى برانگیخته و مانند دیگر پیامبران بنى اسرائیل: موسى، اشعیاء، عاسوى، براى راهنمایى و ارشاد مردم آمده است.(1)
عیسى مسیح، شریعت موسى و یهود را قبول داشته و خود را «کامل کننده«ى آن معرّفى مىکرد.
در عهد جدید، انجیل «متى» و «لوقا«، چنین مىگوید:
»گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما مىگویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطهاى از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکى از این احکام، کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمانى، کمترین شمرده شود، امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خواهد شد«.(2)
چنانچه ملاحظه مىشود عیسى مسیح با صراحت تمام به انسان بودن و پیامبر بودن خود اعتراف دارد و بیان مىکند که او تکمیل کنندهى شریعت موسى مىباشد.
در مطاوى عهد جدید، بارها مىخوانیم که عیسى خود را بنده و فرستادهى خدا مىداند و از دیگران هم مىخواهد که خداى یگانه را بپرستند.
خداى ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خداى اجداد ما، بنده خود عیسى را جلال داد.(3)
»براى شما اوّلا خدا بنده خود عیسى را برخیزانیده (مبعوث کرد) فرستاد تا شما را برکت دهد به برگرداند هر یکى از شما از گناهانش«.(3)
عیسى در جواب ایشان گفت: تعلیم من از من نیست، بلکه از فرستنده ی من، اگر کسى بخواهد اراده او را به عمل آورد درباره تعلیم خواهد دانست که از خداست یا آن که من از خود سخن مىرانم«.(4)
»کلامى که مىشنوید از من نیست بلکه از پدرى است که مرا فرستاد«.(5)
»عیسى در جواب ایشان گفت: تعلیم من از من نیست بلکه از فرستنده من است«.(6)
»اى اسرائیل! بشنو، خداوندى که خداى ماست یک خداوند است«: مرقس 12: 29.
»شما سامریان، آنچه را نمىشناسید، مىپرستید امّا ما آنچه را که مىشناسیم، عبادت مىکنیم» یوحنا: 3: 13.
»خداى ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خداى اجداد ما، بنده خود عیسى را به جلال رسانیده است» اعمال رسولان: 3 – 26.
1) تاریخ کلیساى قدیم در امپراطورى روم و ایران، فصل 3.
2) متى: 5، 17، 19 و لوقا: 16 – 17.
3) کتاب اعمال رسولان، باب سیم، آیه 14.
4) انجیل یوحنا، باب هفتم، آیههاى 17 – 18.
5) انجیل یوحنا، باب 14، آیه 25.
6) انجیل یوحنا، باب هفتم، آیه 17.