جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عدد أسماء الله (تعداد نام‌هاى خدا)

زمان مطالعه: 6 دقیقه

3 / 1

عَدَدُ الأَسماءِ اللَّفظِیَّةِ

4050. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: إِنَّ فِی القُرآنِ تِسعَةً و تِسعینَ اسما، مَن أَحصاها کُلَّها دَخَلَ الجَنَّةَ. 1(1).

4051. عنه صلى الله علیه و آله: إِنَّ للّهِ‌ِ تِسعَةً و تِسعینَ اسما، مِئَةً إِلاّ واحِدا، مَن أَحصاها دَخَلَ الجَنَّةَ. 2(2).

4052. عنه صلى الله علیه و آله: إِنَّ للّهِ‌ِ – تَبارَکَ و تَعالى – تِسعَةً و تِسعینَ اسما؛ مِئَةً إِلاّ واحِدا، مَن أَحصاها دَخَلَ الجَنَّةَ، و هِیَ:

اللّهُ، الإِلهُ، الواحِدُ، الأَحَدُ، الصَّمَدُ(3)، الأَوَّلُ، الآخِرُ، السَّمیعُ، البَصیرُ، القَدیرُ،

3 / 1

تعداد نام‌هاى لفظى

4050. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: در قرآن، نود و نه اسم [براى خدا] هست که هر کسى آنها را برشمارَد، به بهشت در مى‌آید.

4051. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، نود و نه نام دارد؛ صد منهاى یک. هر که آنها را بر شمرَد، به بهشت در خواهد آمد.

4052. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بى‌گمان، براى خداوند – تبارک و تعالى – نود و نه نام است؛ صد نام بجز یکى. هر کس آنها را به شماره در آورَد، به بهشت در خواهد آمد و آنها این نام‌هایند:

اللّه (خداوندگار)، اله (خدا)، واحد (یکتا)، احد (یگانه)، صمد (بى‌نیاز)،(4).

القاهِرُ، العَلِیُّ، الأَعلَى، الباقِی، البَدیعُ، البارِئُ، الأَکرَمُ، الظّاهِرُ، الباطِنُ، الحَیُّ، الحَکیمُ، العَلیمُ، الحَلیمُ، الحَفیظُ، الحَقُّ، الحَسیبُ(5)، الحَمیدُ، الحَفیُّ، الرَّبُّ، الرَّحمنُ، الرَّحیمُ، الذَّارِئُ(6)، الرَّزّاقُ، الرَّقیبُ، الرَّؤوفُ، الرَّائِی، السَّلامُ، المُؤمِنُ، المُهیمِنُ، العَزیزُ، الجَبّارُ، المُتَکَبِّرُ، السَّیِّدُ، السُّبّوحُ(7)، الشَّهیدُ، الصّادِقُ، الصّانِعُ، الطّاهِرُ، العَدلُ، العَفُوُّ، الغَفورُ، الغَنِیُّ، الغِیاثُ، الفاطِرُ، الفَردُ، الفَتّاحُ، الفالِقُ، القَدیمُ، المَلِکُ، القُدّوسُ، القَوِیُّ، القَریبُ، القَیّومُ، القابِضُ، الباسِطُ، قاضِی الحاجاتِ، المَجیدُ، المَولَى، المَنّانُ، المُحیطُ، المُبینُ، المُقیتُ، المُصَوِّرُ، الکَریمُ، الکَبیرُ، الکافی، کاشِفُ الضُّرِّ، الوَترُ، النُّورُ،

الوَهّابُ، النّاصِرُ، الواسِعُ، الوَدودُ، الهادِی، الوَفِیُّ، الوَکیلُ، الوارِثُ، البَرُّ، الباعِثُ، التَّوّابُ، الجَلیلُ، الجَوادُ، الخَبیرُ، الخالِقُ، خَیرُ النّاصِرینَ، الدَّیّانُ(8)، الشَّکورُ، العَظیمُ، اللَّطیفُ، الشَّافی.(9).

4053. الإمام الصادق علیه السلام – لَمّا سُئِلَ عَنِ الأَسماءِ التِّسعَةِ وَ التِّسعینَ الَّتی مَن أَحصاها دَخَلَ الجَنَّةَ(10) -: هِیَ فِی القُرآنِ:

اوّل (نخستین)، آخر (واپسین)، سمیع (شنوا)، بصیر (بینا)، قدیر (توانا)، قاهر (چیره)، علىّ (والا)، اعلى (برتر)، باقى (پاینده)، بدیع (نوآور)، بارئ (آغازگر)، اکرم (گرامى)، ظاهر (پیدا)، باطن (نهان)، حى (زنده)، حکیم (فرزانه)، علیم (دانا)، حلیم (بردبار)، حفیظ (نگاهدار)، حق، حسیب (بسنده)، حمید (ستوده)، حَفىّ (پذیرنده)، ربّ (پروردگار)، رحمان (بخشاینده)، رحیم (بخشنده)، ذارئ (آفریننده)، رزّاق (روزى‌رسان)، رقیب (مراقب)، رئوف، رائى (بیننده)، سلام (سلامت‌بخش)، مؤمن (پناه‌دهنده)، مهیمن (پرهیمنه)، عزیز (پیروزمند)، جبّار (جبران‌کننده)، متکبّر (بس سترگ)، سیّد (سروَر)، سُبّوح (منزّه)، شهید (گواه)، صادق (راستگو)، صانع (سازنده)، طاهر (پاک)، عدل (دادگر)، عفُوّ (درگذرنده)، غفور (آمرزشگر)، غنى (توانگر)، غیاث (فریادرَس)، فاطر (پدیدآورنده)، فرد (یکتا)، فتّاح (گشایشگر)، فالق (شکافنده)، قدیم (قدیم)، مَلک (فرمان‌روا)، قُدّوس (پاکیزه)، قوىّ (نیرومند)، قریب (نزدیک)، قیّوم (برپادارنده)، قابض (تنگ‌گیرنده)، باسط (گستراننده)، قاضى الحاجات (برآورنده ی نیازها)، مجید (بشکوه)، مولى (اختیاردار)، منّان (منّت‌گذار)، محیط (فراگیر)، مبین (آشکار)، مُقیت (نگه‌دارنده)، مصوِّر (تصویرگر)، کریم، کبیر (بزرگ)، کافى (کفایت‌کننده)، کاشف الضُّر (گشایش‌دهنده در سختى)، وَتْر (تنها)، نور، وهّاب (بسیار بخشنده)، ناصر (یاور)، واسع (وسعت‌بخش)، وَدود (مِهروَرز)، هادى (راهنما)، وَفى (وفادار)، وکیل، وارث (ارث‌برنده)، بَر (نیکوکار)، باعث (برانگیزنده)، توّاب (بازگردنده)، جلیل (پرشکوه)، جواد (باسخاوت)، خبیر (آگاه)، خالق (آفریدگار)، خیرُ الناصرین (بهترینِ یاوران)، دیّان (داور)، شکور (بسیار سپاس‌گزارنده)، عظیم (باعظمت)، لطیف (ریزبین) و شافى (شفادهنده).

4053. امام صادق علیه السلام – هنگامى که از وى درباره ی آن 99 نام خدا پرسیده شد که هر کس آنها را بر شمرَد، به بهشت در مى‌آید -: آنها در قرآن است. در سوره ی فاتحه، پنج نام

فَفِی الفاتِحَةِ خَمسَةُ أَسماءٍ: یا أللّهُ، یارَبُّ، یا رَحمانُ، یا رَحیمُ، یا مالِکُ.

و فِی البَقَرَةِ ثَلاثَةٌ و ثَلاثونَ اسما: یا مُحیطُ، یا قَدیرُ، یا عَلیمُ، یا حَکیمُ، یا عَلِیُّ، یا عَظیمُ، یا تَوّابُ، یا بَصیرُ، یا وَلِیُّ، یا واسِعُ، یا کافی، یا رَؤوفُ، یا بَدیعُ، یا شاکِرُ، یا واحِدَ، یا سَمیعُ، یا قابِضُ، یا باسِطُ، یا حَیُّ، یا قَیّومُ، یا غَنِیُّ، یا حَمیدُ، یا غَفورُ، یا حَلیمُ، یا إِلهُ، یا قَریبُ، یا مُجیبُ، یا عَزیزُ، یا نَصیرُ، یا قَوِیُّ، یا شَدیدُ، یا سَریعُ، یا خَبیرُ.

و فی آلِ عِمرانَ: یا وَهّابُ، یا قائِمُ، یا صادِقُ، یا باعِثُ، یا مُنعِمُ، یا مُتَفَضِّلُ.

و فِی النِّساءِ: یا رَقیبُ، یا حَسیبُ، یا شَهیدُ، یا مُقیتُ، یا وَکیلُ، یا عَلِیُّ، یا کَبیرُ.

و فِی الأَنعامِ: یا فاطِرُ، یا قاهِرُ، یا لَطیفُ، یا بُرهانُ.

و فِی الأَعرافِ: یا مُحیی، یا مُمیتُ.

و فِی الأَنفالِ: یا نِعمَ المَولى، یا نِعمَ النَّصیرُ.

و فی هودٍ: یا حَفیظُ، یا مَجیدُ، یا وَدودُ، یا فَعّالُ لِما یُریدُ.

و فِی الرَّعدِ: یا کَبیرُ، یا مُتَعالِ.

و فِی إِبراهیمُ: یا مَنّانُ، یا وارِثُ.

و فِی الحِجرِ: یا خَلاّقُ.

و فی مَریمَ: یا فَردُ.

و فی طه: یا غَفّارُ.

و فی «قَد أَفلَحَ»: یا کَریمُ.

آمده است: اى خدا، اى پروردگار، اى بخشاینده، اى بخشنده، اى مالک!

و در سوره ی بقره، 33 نام آمده است: اى فراگیر، اى توانا، اى دانا، اى فرزانه، اى والا، اى باعظمت، اى بازگردنده، اى بینا، اى مولا، اى وسعت‌بخش، اى کفایت‌کننده، اى رئوف، اى نوآور، اى سپاس‌گزار، اى یکتا، اى شنوا، اى تنگْ‌گیرنده، اى گستراننده، اى زنده، اى برپادارنده، اى توانگر، اى ستوده، اى آمرزشگر، اى بردبار، اى معبود، اى نزدیک، اى اجابت‌کننده، اى همیشه پیروز، اى همیشه یاور، اى نیرومند، اى سخت، اى سریع، اى آگاه!

و در سوره ی آل عمران: اى بسیار بخشنده، اى برپا، اى راستگو، اى برانگیزنده، اى نعمت‌بخش، اى بخشنده به بى‌استحقاق!

و در سوره ی نساء: اى مراقب، اى بسنده، اى گواه، اى نگه‌دارنده، اى وکیل، اى والا، اى بزرگ!

و در سوره ی انعام: اى پدیدآورنده، اى چیره، اى ریزبین، اى برهان!

و در سوره ی اعراف: اى زنده‌کننده، اى میراننده!

و در سوره ی انفال: اى بهترین مولا، اى بهترین یاور!

و در سوره ی هود: اى نگاهدار، اى بشکوه، اى مهرورز، اى کننده ی آنچه مى‌خواهد!

و در سوره ی رعد: اى بزرگ، اى برترى‌جو!

و در سوره ی ابراهیم: اى منّت‌گذار، اى ارث‌برنده!

و در سوره ی حِجر: اى بسیار پدیدآورنده!

و در سوره ی مریم: اى تنها!

و فِی النُّور: یا حَقُّ، یا مُبینُ.

و فِی الفُرقانِ: یا هادی.

و فی سَبَأٍ: یا فَتّاحُ.

و فِی الزُّمَرِ: یا عالِمُ.

و فی غافِرٍ: یا غافِرُ، یا قابِلَ التَّوبَةِ، یا ذَا الطَّولِ، یا رَفیعُ.

و فِی الذَّارِیاتِ: یا رَزّاقُ، یا ذَا القُوَّةِ، یا مَتینُ.

و فِی الطور: یا برّ.

و فِی «اقتَرَبَت»: یا مَلیکُ، یا مُقتَدِرُ.

و فِی الرَّحمن: یا ذَا الجَلالِ وَ الإِکرامِ، یا رَبَّ المَشرِقَینِ، یا رَبُّ المَغرِبَینِ، یا باقی، یا مُهَیمِنُ.

و فِی الحَدیدِ: یا أَوَّلُ، یا آخِرُ، یا ظاهِرُ، یا باطِنُ.

و فِی الحَشرِ: یا مَلِکُ، یا قُدّوسُ، یا سَلامُ، یا مُؤمِنُ، یا مُهَیمِنُ، یا عَزیزُ، یا جَبّارُ، یا مُتَکَبِّرُ، یا خالِقُ، یا بارِئُ، یا مُصَوِّرُ.

و فِی البُروجِ: یا مُبدِئُ، یا مُعیدُ.

و فِی الفَجرِ: یا وَترُ.

و فِی الإِخلاصِ: یا أَحَدُ، یا صَمَدُ.(11).

و در سوره ی طه: اى آمرزشگر!

و در سوره ی مؤمنون: اى کریم!

و در سوره ی نور: اى حق، اى آشکارساز!

و در سوره ی فرقان: اى راهنما!

و در سوره ی سبأ: اى گشایشگر!

و در سوره ی زُمَر: اى دانا!

و در سوره ی غافر: اى پوشاننده، اى توبه‌پذیر، اى اهل گشاده‌دستى، اى بلندپایه!

و در سوره ی ذاریات: اى روزى‌رسان، اى پرتوان، اى استوار!

و در سوره ی طور: اى نیکو!

و در سوره ی قمر: اى همیشه فرمان‌روا، اى مقتدر!

و در سوره ی الرحمان: اى صاحب شکوه و بزرگوارى، اى پروردگارِ دو مشرق، اى پروردگار دو مغرب، اى پاینده، اى با اُبُّهت!

و در سوره ی حدید: اى نخستین، اى واپسین، اى پیدا، اى نهان!

و در سوره ی حشر: اى فرمان‌روا، اى پاکیزه، اى سلامت‌بخش، اى پناه‌دهنده، اى پُرهیمنه، اى پیروزمند، اى جبران‌کننده، اى بى‌اندازه سترگ، اى آفریدگار، اى آفریننده، اى تصویرگر!

و در سوره ی بروج: اى آغازگر، اى بازآورنده!

و در سوره ی فجر: اى فرد!

و در سوره ی اخلاص: اى یگانه، اى صمد!(12).


1) تاریخ بغداد: ج 3 ص 422 الرقم 1553 عن أبی هریرة و راجع بحار الأنوار: ج 4 ص 211 ح 6.

2) صحیح البخاری: ج 2 ص 981 ح 2585، صحیح مسلم: ج 4 ص 2063 ح 6، سنن الترمذی: ج 5 ص 530 ح 3506، سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1269 ح 3860، مسند ابن‌حنبل: ج 3 ص 91 ح 7627 کلّها عن أبی هریرة، کنز العمّال: ج 1 ص 448 ح 1933؛ التوحید: ص 194 ح 8 عن سلیمان بن مهران عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 4 ص 209 ح 3.

3) الصَّمَدُ: الّذی انتهى‌ إلیه السؤدد، و قیل: هو الدائم الباقی، و قیل: هو الّذی یُصمَد فی الحوائج؛ أی یُقصَد (مجمع البحرین: ج 2 ص 1049).

4) صمد، یعنى: «قلّه ی مجد و شکوه»، و گفته شده: «جاودان و پاینده» و نیز گفته شده است: «آن که در نیازها به او روى مى‌آورند».

5) الحَسِیبُ: الکافی (النهایة: ج 1 ص 381).

6) الذَارئ: هو الّذی ذرأ الخلق؛ أی خلقهم (لسان العرب: ج 1 ص 79 «ذرأ»).

7) سُبّوح قُدّوس: یرویان بالفتح و الضم و الفتح أقیس و الضمّ أکثر استعمالاً، و هو من أبنیة المبالغة و المراد بهما التنزیه (النهایة: ج 2 ص 332 «سبح»).

8) الدَیّانُ: القهّار، و قیل: الحاکم و القاضی (النهایة: ج 2 ص 148 «دین»).

9) التوحید: ص 194 ح 8، الخصال: ص 593 ح 4، عدّة الداعی: ص 299 کلّها عن سلیمان بن مهران عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 4 ص 186 ح 1.

10) قالَ‌ الشیخ الصدوق رحمه‌الله: مَعنى قول‌ النبیّ صلى الله علیه و آله: «إنَّ للّهِ‌ِ تَبارَکَ و تَعالى تِسعَةً و تِسعینَ‌ اسما، مَن‌ أحصاها دَخَلَ الجَنَّةَ» إحصاؤها هو الإحاطة بها و الوقوف على معانیها، و لیس‌ مَعنى الإحصاء عدّها، و باللّه التوفیق (التوحید: ص195). و قالَ العلاّمة الطباطبائی رحمه‌الله: المراد بقوله: «مَن أحصاها دَخَلَ الجَنَّةَ» الإیمان باتّصافه تعالى بجمیع ما تدلّ عَلَیهِ تلک الأسماء، بحَیثُ لا یشذّ عنها شاذّ (المیزان فی تفسیر القرآن: ج 8 ص 359).

11) الدرّ المنثور: ج 3 ص 615 نقلاً عن أبی نعیم عن محمّد بن جعفر؛ بحار الأنوار: ج 93 ص 273 ح 4.

12) معناى صمد، در حدیث قبل گذشت.