در عین حالى که آزادى از قداست خاصّى برخوردار است ولى از این واژه، بر ضدّ آزادى صحیح، بیش از هر عاملى استفاده مىشود، تا آنجا که نادیده گرفتن
ارزشهاى اخلاقى و نفى التزام جامعه به عفاف، عین آزادى شمرده مىشود، از این جهت باید، منادى اجراى عدالت و قانون در جامعه باشیم، زیرا عدالت، خورشیدى است که بر هر سرزمینى بتابد آنجا را به بهشت برین تبدیل مىسازد.
پیامبر گرامى صلى اللّه علیه و آله و سلّم در تبیین خطوط مأموریت خود، اجراى عدالت را سرلوحهى برنامههاى خود قرار مىدهد و خدا پس از امر به پایدارى، به او دستور مىدهد که بگوید:
وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ.(1)
»من مأمورم در میان شما عدالت کنم«.
و در آیهى دیگر یادآور مىشود: دشمنى با گروهى، شما را به ترک عدالت وادار نکند، حتّى با دشمن نیز با عدل و انصاف رفتار کنید؛ آنجا که مىفرماید:
وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَن لاّ تَعْدِلُوا اِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى.(2)
»دشمنى با جمعیتى شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند، عدالت کنید که به پرهیزگارى نزدیکتر است«.
عدالت در جامعه با چهرههاى مختلف، خود را نشان مىدهد که به عناوین آنها اشاره مىکنیم:
1. عدالت در قضاوت و داورى.
2. عدالت در اجراى قانون و در حقیقت، همگان محکوم به قانون باشند نه گروهى فوق قانون.
3. عدالت در اقتصاد و رفع امتیازات بىجا.
4. عدالت در روابط اجتماعى.
که هرکدام براى خود بحث جداگانهاى لازم دارد.
1) شورى / 15.
2) مائده / 8.