»شریعت» و «شرعه» به آن راهى مىگویند که انسان با پیمودن آن به آب مىرسد
قرآن مجید در عین تصریح بر «وحدت دین» به تعدد شرایع، و وجود شرعهها و منهاجها تأکید مىکند، و مقصود از آن آموزهاى عملى و اخلاقى است که با زندگى فردى و اجتماعى و مسئولیت انسان در مقابل خدا و مردم در ارتباط مىباشد، اختلاف شرایع نتیجه اختلاف استعداد و توان امتها و شرایط گوناگونى است که بر آنان حکومت مىکرد، و به همین جهت چیزى در شریعتى حرام و در شریعت دیگر حلال مىباشد، و نسخ شرایع بر این اصل استوار است البته مقصود نسخ تمام آموزههاى عملى و اخلاقى شریعت پیشین نیست بلکه نسخ بخشى از آنها است، که لازمه پیشرفت زمان و بالا رفتن استعدادها، و دگرگونى شرایط زندگى است.
قرآن در مواردى به اختلاف شرایع تصرح مىکند مانند: «ولِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً«: براى هر یک از شماها، راه و طریقى قرار دادیم و در آیه دیگر مىفرماید: «ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلى شَرِیعَةٍ مِنَ اَلْأَمْرِ فَاتَّبِعْها…» (جاثیه / 18) «سپس تو در بر شریعت و آیین ناشى از امر ما است قرار دادیم، از آن پیروى کن«.
از این بیان نتیجه مىگیریم حقیقت دین که مربوط به عقیده انسان درباره خدا و صفات و افعال اوست یکى است و واقعیت آن دگرگونى پذیر نیست، و تمام پیامبران به تبلیغ دین واحد مبعوث شدهاند.
در حالى که شریعت که همان آموزههاى عملى است، مسلما متفاوت بوده و در عین حال همه شرایع مشترکاتى نیز داشتهاند. و مسأله نسخ شریعت به معنى نسخ همه احکام شریعت پیشین نیست بلکه نسخ یک رشته احکام است که نسخ آن، لازمه مقتضیات زمان و تفاوت توانایى فکر عقلانى امتها است.