از نظر الهیون، نظام عالم خلقت، بهترین نظام ممکن است؛ زیرا عالم آفریده خداوند است و ازآن جا که خدا کاملترین آفریننده می باشد، فعل و آفریده او نیز کاملترین آفریده است. این مطلب در تعالیم دینی نیز مورد تأکید واقع شده است. چنان که قرآن می فرما ید: «صبغة الله و من أحسن من الله صبغه» (بقره / 138) و نیز می فرماید: «الّذی أحسن کلّ شیء خلقه» (سجده / 7) این جاست که معترضان، شرور را به عنوان ناقض اصل عقلی و دینی یاد شده تلقی کرده و با نظام احسن، ناهماهنگ و متعارض می پندارند.
پاسخ:
قوه و استعداد و تغیّر و تحول از لوازم لاینفک موجود مادی می باشند و همین امر منشأ اصطکاک و تزاحم و ظهور شر در عالم طبیعت است. بنابراین، فرض موجود مادی که عاری از هر گونه تغیّر و تبدل و تزاحم و برخورد باشد، فرض امر تناقض آمیز
است، چنان که موجود نکردن چنین جهانی که خیرات بسیار آن آمیخته با شرور اندک می باشد، خود مصداق شر کثیر است و با عدل و حکمت الهی منافات دارد.
عالم، طبیعت مجموعه ای از قوّه ها و فعلیت ها و تغیّرات و دگر گونی هاست، که خود منشأ تزاحم و تضاد اشیا شده و شرور طبیعی از همین جا نشأت می گیرند، پس شرور از خیرات تفکیک ناپذیرند.
و شرور عالم طبیعت در مقایسه با خیرات آن نیز اندک می باشند و عالم طبیعت مصداق خیر کثیر و نیافریدن آن- برای اجتناب از شر قلیل- از نظر عقل ناستوده و نازیباست و در نتیجه، نقطه مقابل آن- ایجاد خیر کثیر- زیبا خواهد بود.
بنابراین، گرچه عالم طبیعت حسن و زیبایی عالم مجردات را ندارد- چنان که از نظر کمال وجودی نیز در مرتبه نازلتری قرار دارد- ولی به لحاظ مرتبه وجودی خود، بهترین نظام می باشد؛ زیرا- چنان که گفته شد- فرض مادی بودن وجود، از تضاد و تزاحم و کون و فساد در طبیعت جدا نیست، چنان که فرض تضاد و تزاحم بدون آفت و شر نامعقول است و این، نه با قدرت مطلق خداوند منافات دارد و نه با خیر خواه بودن او؛ زیرا امور محال و غیر ممکن در قلمرو قدرت قرار نمی گیرند و به اصطلاح نقص در قابل است، نه در فاعل.
نکته دیگر قابل توجه این که: قضاوت درست در مورد حسن و قبح یک مجموعه منسجم و هماهنگ در گرو این است که کلّ آن مجموعه مورد توجه قرار گرفته و اعضای تشکیل دهنده آن با هم مطالعه شوند. مطالعه اعضای چنین مجموعه ای به صورت منفرد و پراکنده واقع بینانه و استوار نیست، در حالی که معترضان در مورد شرور از زاویه ای محدود به جهان نگریسته، خسارتها و زیانهای جزئی را مقیاس داوری خود قرار می دهند. این نوع داوری در مورد موجودات جهان، بسان داوری در مورد اعضای بدن انسان به صورت منفرد و جدای از یکدیگر است.
با این نگرش کجی ابرو، نازیبا تلقی می شود، با آن که اگر مجموعه اعضا و اندام مورد توجه قرار گیرد، کجی ابرو نشانه زیبایی آن است. چنان که گفته اند: «ابروی کج از راست بدی، کج بدی«.