در بخش چهارم، شرور یک نوع ناهمسویی با عدل الهی پیدا می کند. البته مقصود شروری است که زاییده ی جهل انسان و یا گناه اوست. شکی نیست که ناآگاهی انسان از قوانین طبیعت و یا احکام الهی یک سلسله ناگواریهایی در محیط زندگی و بالأخص بستگان و فرزندان او می گذرد. طبق تحقیقات به عمل آمده، قسمت عظیمی از معلولیتهای جسمی و روانی در فرزندان، معلول ناآگاهی و احیاناً بی مبالاتی والدین است، چه بسا انسان آگاه و مقیّد به اصول زندگی از اولاد سالمتری برخوردار می شود.
از این گذشته، آیات قرآنی حاکی است که گناهان و خلافکاریهای بشر، پی آمدهای سوئی در زندگی نوع بشر دارد، هر چند- عده ای- مرتکب چنین خلافی نشده باشند. یعنی خشک و تر را می سوزاند و به تعبیر قرآن «و اتّقوا فتنه لا تصبینّ الّذین ظلموا منکم خاصّه» (انفال / 25(. اکنون سؤال می شود که چگونه می توان گرفتاری افراد بی گناه را با عدل الهی توجیه کرد؟
در پاسخ این پرسش گفته می شود: جهان طبیعت بر پایه اسباب و مسببات استوار است و اصطکاک و تزاحم در طبیعت آن نهفته است و تصویر ماده منهای این ویژگی، نفی وجود اوست. آتش در هر کجا باشد، اثر ویژه ی آن سوزاندن است، خواه
در کعبه و مسجد؛ خواه در خانه و مغازه، بنابراین نمی توان انتظار داشت که جهان ماده خارج از نظام علیت، کاری را صورت دهد؛ مثلاً الکل فقط در فرد الکلی اثر بگذارد نه در نسل او، یا بیماری سل فقط خود بیمار را از پای در آورد و در محیط اثر نگذارد. چنین انتظاری از جهان طبیعت، انتظار بی جایی است و معنی آن این است که خدا در آفرینش، تنها به جهان مجردات اکتفا ورزد و اصولاً ماده را در هم پیچیده، اثری از آن ظاهر نشود. این خود مفسده ی عظیمی دارد که نتیجه آن نادیده گرفتن خیرات عظیمی است که در این بخش از هستی وجود دارد.
در برابر این واقعیت، عدل الهی ایجاب می کند که گرفتاران بی گناه را از طریق پاداشهای اخروی (1) و یا تخفیف در احکام (2) و مکلّف ساختن دیگران، در اعانت و همکاری با حادثه دیدگان و معلولان، جبران سازد.
متکلمان اسلامی مسئله ای به نام «آلام واعواض» را مطرح کرده گفته اند: «بر پایه عدل الهی خداوند، افراد بلا زده و بی گناه را از طریق پاداشهای دنیوی و اخروی جبران می کند، و این مسئله در کلام عدلیه جایگاه ویژه ای دارد. (3).
1) قرآن می فرماید: «و بشّر الصابرین إذا أصابتهم مصیبه قالوا إنّا لله و إنّا إلیه راجعون«- «اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون» (بقره / 155- 157(.
2) قرآن می فرماید: «لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لاعلی المریض حرج» (نور / 61(.
3) محقّق طوسی در تجرید العقاید گفته است: «والعوض نفع مستحق خال عن تعظیم و اجلال، و یستحق علیه تعالی بانزال الآلام و تفویت المنافع لمصلحه الغیر و انزال الغموم» کشف المراد، مؤسسه ی النشر الاسلامی، ص 332.