جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح مفردات‏ (6)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

«رِزْق» به گفته راغب در کتاب مفردات به معنى بخشش و عطاى مستمر است؛ خواه دنیوى باشد یا اخروى. به سهم و نصیب نیز رزق گفته مى‏شود؛ و همچنین به مواد غذائى که به جوف انسان مى‏رسد.

ابن منظور در لسان العرب نیز مى‏گوید: «رزق» بر دو نوع است: رزق جسمانى مانند: انواع غذاها، و رزق روحانى براى دل و جان، مانند: انواع معارف و علوم.

در کتاب التحقیق نیز آمده است که «رزق» به معنى عطاى خاصّى است که موافق مقتضاى حال طرف و مطابق نیاز او براى ادامه حیات‏اش باشد.»

در قرآن مجید نیز در هر دو معنى به کار رفته است. در سوره ملک، آیه 15 مى‏خوانیم: هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ اْلأَرْضَ ذَلُوْلًا فَامْشُوا فِى مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ: «او کسى است که زمین را رام شما قرارداد بر شانه‏هاى آن راه روید، و از روزى‏هاى خداوند بخورید.»

در سوره آل عمران آیه 169 درباره شهیدان آمده است: بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُوْنَ «آنها زندگانند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.»

ولى غالباً در مورد رزق‏هاى مادّى به کار رفته؛ هرچند استعمال آن در رزق‏هاى معنوى نیز کم نیست؛ و از آنجا که بخشنده انواع نعمت‏هاى مادى و معنوى خدا است؛ واژه «رَزّاق» از صفات خاصّه او است. (1)

«طَعامْ» معنى مصدرى و اسم مصدرى هر دو دارد، یعنى هم به غذا خوردن گفته مى‏شود و هم به خود غذا؛ و گاه این واژه بر خصوص گندم اطلاق شده، چنانکه در حدیثى آمده است که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم دستور داد زکات فطره را یک صاع (یک من) از طعام یا یک صاع از شعیر (جو) بدهند. (در اینجا طعام به‏

معنى گندم در مقابل جو استعمال شده است.)

در لسان العرب تصریح شده که طعام اسم جامعى است براى تمام خوردنى‏ها، ولى هم او و هم راغب در مفردات تصریح کرده‏اند که این واژه گاهى در نوشیدنى‏ها نیز به کار مى‏رود، مانند: وَ مَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّى وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَهُوَ مِنىِّ: «هرکس از آن آب بنوشد از من نیست و هرکس ننوشد از من است» (2)

خلیل بن احمد در کتاب العین نیز مى‏گوید: در کلام عرب طعام غالباً به خصوص گندم گفته مى‏شود.- ولى ظاهراً این به خاطر آن است که غالباً غذاى اصلى نان است و آن را نیز از گندم درست مى‏کنند، و گرنه بسیارى از ارباب لغت تصریح کرده‏اند که مفهوم طعام عام است- (3) بعضى نیز گفته‏اند طعام به معنى خرما است. این سخن نیز ظاهراً به خاطر همان است که در آن عصر و محیط خرما یک غذاى اصلى بوده است.


1) لسان العرب، مفردات، مجمع البحرین، و التحقیق فى کلمات القرآن الکریم.

2) سوره بقره، آیه 249.

3) لسان العرب، مفردات، کتاب العین، و نهایة ابن اثیر.