قبل از هر چیز در این بحث توجّه به یک نکته ضرورى است و آن اینکه:
از قرآن مجید به خوبى استفاده مىشود که «مقام امامت» برترین مقامى است که یک انسان ممکن است به آن برسد، حتّى برتر از مقام «نبوت» و «رسالت» است، زیرا در داستان ابراهیم پیامبر بتشکن علیه السلام چنین مىخوانیم:
«و اذابتلى ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انى جاعلک للناس اماما قال و من ذریتى قال لا ینال عهدى الظالمین»؛ (1)
«خداوند ابراهیم را با امور مهمّى آزمایش کرد، و او از عهده همه آزمونهاى الهى برآمد، خداوند به او فرمود تو را به مقام امامت و پیشوایى مردم منصوب کردم، ابراهیم گفت از فرزندانم نیز (علاقه
دارم حائز این مقام شوند) فرمود (چنین خواهد شد ولى بدان) عهد امامت هرگز به ستمکاران نمىرسد. (و آنها که آلوده شرک یا گناهى باشند ممکن نیست به این مقام والا برسند».
به این ترتیب ابراهیم بعد از پیمودن مرحله نبوت و رسالت و پیروزى در آزمونهاى مختلف به این مقام ارجمند، مقام پیشوایى ظاهرى و باطنى مادى و معنوى مردم ارتقاء یافت.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیز علاوه بر مقام نبوت و رسالت داراى مقام امامت و رهبرى خلق بود، گروهى از پیامبران دیگر نیز داراى چنین مقامى بودند، این از یک سو.
از سوى دیگر مىدانیم شرایط و صفات لازم براى بر عهده گرفتن هر مقام تناسب با وظایف و مسئولیّتهایى دارد که شخص باید در آن مقام انجام دهد، یعنى هر قدر مقام والاتر و مسئولیّتها سنگینتر باشد، به همان نسبت شرایط و صفات لازم سنگینتر خواهد بود.
مثلًا در اسلام کسى که عهدهدار مقام قضاوت و حتّى شهادت دادن و امام جماعت بودن مىشود باید عادل باشد، جایى که براى اداى یک شهادت یا بر عهده گرفتن حمد و سوره در نماز جماعت، عدالت لازم باشد، پیداست که براى رسیدن به مقام امامت، با آن اهمیت فوقالعادهاى که دارد، چه شرایطى معتبر است.
روى هم رفته شرایط زیر در امام علیه السلام حتمى است:
1- معصوم بودن از خطا و گناه
امام علیه السلام باید همانند پیامبر داراى مقام عصمت یعنى مصونیّت از «گناه» و «اشتباه» باشد، وگرنه نمىتواند رهبر و الگو و نمونه و اسوه مردم باشد و مورد اعتماد جامعه قرار گیرد.
امام علیه السلام باید تمام قلب و جان مردم را تسخیر کند، و فرمانش بىچون و چرا قابل قبول باشد، کسى که آلوده گناه است، هرگز ممکن نیست چنین مقبولیتى پیدا کند و از هر نظر مورد اعتماد و اطمینان باشد.
کسى که در کارهاى روزانه خود گرفتار اشتباه و خطا مىشود چگونه میتوان در کارهاى جامعه بر نظرات او تکیه کرد، و بىچون و چرا اجرا نمود؟
بدون شک پیامبر باید معصوم باشد، این شرط در امام علیه السلام به دلیلى که در بالا آوردیم نیز لازم است.
این سخن را از طریق دیگرى نیز مىتوان اثبات نمود، و آن اینکه همان «قاعده لطف» که اصل وجود پیامبر و امام علیه السلام بر آن متّکى است این صفت را نیز ایجاب مىکند، چرا که هدفهاى وجود پیامبر و امام علیه السلام بدون مقام عصمت تأمین نمىشود، و فلسفههایى را که در درس پیش گفتیم بدون آن ناقص و ناتمام مىماند.
2- علم سرشار
امام علیه السلام همانند پیامبر پناهگاه علمى مردم است. او باید از تمام اصول و فروع دین، از ظاهر و باطن قرآن، از سنّت پیامبر و هر چه مربوط به اسلام است به طور کامل آگاه باشد، چرا که او هم حافظ و پاسدار شریعت، و هم رهبر و راهنماى مردم است.
کسانى که به هنگام پیش آمدن مسائل پیچیده مشوّش مىشوند، و یا دست به دامن دیگران دراز مىکنند، و علم و دانش آنها جوابگوى نیازهاى جامعه اسلامى نیست هرگز نمىتوانند مقام امامت و رهبرى خلق را بر عهده بگیرند.
خلاصه، امام علیه السلام باید آگاهترین و داناترین مردم نسبت به آیین خدا باشد، و خلأ حاصل از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را از این نظر به سرعت پر کند، و اسلام راستین و خالى از هر گونه انحراف را تداوم بخشد.
3- شجاعت
امام علیه السلام باید شجاعترین افراد جامعه اسلامى باشد، چرا که بدون شجاعت رهبرى امکانپذیر نیست، شجاعت در برابر حوادث سخت و ناگوار، شجاعت در برابر زورمندان و گردنکشان و ظالمان، و شجاعت در برابر دشمنان داخلى و خارجى کشور اسلام.
4- زهد و وارستگى
مىدانیم آنها که اسیر زرق و برق دنیا هستند زود فریب مىخورند، و امکان انحرافشان از مسیر حق و عدالت بسیار زیاد است، گاه به وسیله تطمیع و گاه از طریق تهدید این اسیران دنیا را از مسیر اصلى منحرف مىسازند.
امام علیه السلام باید نسبت به امکانات و مواهب این جهان «امیر» باشد و نه «اسیر».
او باید آزاده و وارسته از هر قید و بند جهان ماده، از قید هواى نفس، از قید مقام و از قید مال و ثروت و جاه باشد، تا نتوان او را فریب داد، و در او نفوذ کرد و او را به تسلیم و سازش کشانید.
5- جاذبه اخلاقى
قرآن درباره پیامبر صلى الله علیه و آله مىگوید:
«فبما رحمة من اللَّه لنت لهم ولو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک»؛ (2)
«به خاطر رحمت الهى نرمخو و ملایم براى آنها شدى، اگر خشن و سنگدل بودى مردم از اطراف تو پراکنده مىشدند». نه تنها پیامبر صلى الله علیه و آله که امام علیه السلام و هر رهبر اجتماعى نیازمند به خُلق و خوى جذّابى است که مردم را همچون مغناطیس به سوى خود جذب کند.
بدون شک هر گونه خشونت و بدخلقى که مایه پراکندگى و
انزجار مردم است براى پیامبر صلى الله علیه و آله و امام علیه السلام عیب بزرگى است، و آنها از چنین عیبى منزهند، وگرنه بسیارى از فلسفههاى وجودى عقیم خواهد ماند.
اینها مهمترین شرایطى است که علماى بزرگ براى امام علیه السلام ذکر کردهاند.
البته غیر از صفات پنجگانه بالا صفات دیگرى نیز در امام شرط است؛ امّا عمدهترین آنها همان بود که در اینجا آوردیم.
فکر کنید و پاسخ دهید
1- به چه دلیل مقام امامت والاترین مقام یک انسان است؟
2- آیا پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و سایر پیامبران اولوالعزم نیز داراى مقام امامت بودند؟
3- اگر امام علیه السلام معصوم نباشد چه مشکلى پیش خواهد آمد؟
4- چرا در امام علیه السلام علم سرشار لازم است؟
5- به چه دلیل امام علیه السلام باید شجاعترین، زاهدترین و وارستهترین، و از نظر اخلاقى جذّابترین مردم بوده باشد؟
1) سوره بقره، آیه 143.
2) سوره آل عمران، آیه 159.