شکى نیست که در امتحان هاى سخت، گروهى به گمراهى کشیده مى شوند، و البته گروهى نیز پیروز و موفق مى گردند اگر چه این گمراهى عوامل خاصى دارد و عمده ترین آن همان سوء استفاده از حق انتخاب و عدم تصمیم گیرى درست فرد گمراه است، ولى چون شخص امتحان کننده نیز در این پدیده دخالت داشته است، گمراهى را به او نسبت مى دهند مانند این که اگر فردى براى امتحان، نقره اى را در آتش بیفکند و ناخالصى آن ظاهر گردد مى گویند نقره خود را تباهى نمودى در حالى که او تباهى را در آن ایجاد نکرده و تنها سبب آشکار شدن آن گردیده است اسناد ضلال به بتها نیز از همین قبیل است قرآن گفتار إبراهیم (علیه السلام) را در این باره چنین نقل مى کند:
(رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثیراً مِنَ النّاسِ…)(ابراهیم/36).
«پروردگارا این بتها بسیارى از مردم را گمراه کرده اند…».
شکى نیست که عامل گمراهى آنان سبک عقلى و نا آزمودگى آنها بوده است ولى آنچه وسیله نمایان شدن گمراهى آنان گردیده، بتها بوده است.
نظیر یا قریب به این معنى است وقتى که کسى فریفته و دلباخته جمال
معشوق خود مى گردد به طورى که مرتکب کارهاى غیر معقول و ناپسند نیز مى گردد در این صورت گفته مى شود آن معشوق عقل او را زایل نموده و اخلاقش را تباه ساخته در حالى که چه بسا هرگز او را نمى شناسد ولى از آنجا که به خاطر او این گمراهى و انحراف فکرى و عملى در عاشق بوجود آمده، به او نسبت داده مى شود.
اسناد اضلال به خدا در آیه (26بقره) از همین قبیل است.
(یُضِلُّ بِهِ کَثیراً وَیَهْدى بِهِ کَثیراً وَما یُضِلُّ بِهِ إِلاّ الْفاسِقینَ).
«خداوند به واسطه مثالهایى که مى زند، گروه بسیارى را گمراه نموده و گروه بسیارى را هدایت مى کند. و جز فاسقان کسى را گمراه نمى سازد».
یعنى خداوند به واسطه این مثالها انسانها را امتحان مى کند این آزمایش گمراهى فاسقان و هدایت مؤمنان را نمایان مى سازد همان گونه که آزمایشگر، نقره خود را با افکندن در آتش امتحان مى نماید.